عنوان پایاننامه
مقایسه آرای فارابی و علامه طبا طبایی در مورد مدینه فاضله
- رشته تحصیلی
- فلسفه و حکمت اسلامی
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی شماره ثبت: 1994ف;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 51351
- تاریخ دفاع
- ۲۶ بهمن ۱۳۹۰
- دانشجو
- حافظ اکبری
- استاد راهنما
- علی مطهری
- چکیده
- فارابی به عنوان اولین فیلسوف مسلمان در کنار دیگر مسائل علمی مباحث سیاسی را نیز مورد تأمل عمیق قرار داده عمیقتر از دیگر فلاسفه ما، بحث سیاست را دنبال کرده است. وی علاوه بر منابع و عقاید اسلامی، از منابع یونانی به ویژه آرای افلاطون و ارسطو نیز تأثیر پذیرفته است. اما علامه طباطبایی مباحث سیاسی را در کنار و مطمئناً او بیشتر و بحثها و تحقیقهای دینیاش مطرح میکند و دغدغه عمدهاش در مباحث سیاسی، ارائه دستورات و احکام اسلامی و دفاع از آنها میباشد. لذا میتوان گفت ایشان به آرای یونانیان توجهی ندارد؛ بلکه منابعش در موضوع سیاست، قرآن کریم، سنت و شاید آرای حکمای مسلمان باشد. با این حال، فارابی و علامه در بیشتر مباحث سیاسی و حکومتی اتفاق نظر دارند. چنانکه هر دو سیاست را با طرز تفکر شیعی مورد بحث قرار میدهند. این امر در مورد علامه، ظاهر است و در مورد فارابی هم از نظراتش درباره رؤسای حکومت مورد نظرش به ویژه ریاست تابعه مماثل آشکار میشود. به علاوه در نوع جهانبینی، مثل امکان ارتباط انسان با عالم مجردات، استمرار وحی، سعادتشناسی، رابطه خیر و شر و... آرایشان بسیار به هم نزدیک است. هر دو خدامحوری، غایت انگاشتن سعادت حقیقی، داشتن قانون آسمانی و وجود عدالت را از ویژگیهای جامعه مطلوب میدانند و جوامعی که چنین نباشند از نظر آنها غیر فاضله اند. ایدهآلترین حکومت از نظر هر دو، حکومت نیک در گستره جهانی است که هر دو به تحقق آن امیدوارند. در مقابل، دارای آرای اختلافی هم هستند. این اختلاف، هم در جهانبینی و هم در آرای مدینه فاضلهشان وجود دارد. از جمله این موارد، اختلاف در تبیین « مدنیّ بالطبع» بودن انسان است. همچنین در بحث حکومت و حاکمیت فارابی به دو نوع حکومت فردی و جمعی قائل است ولی علامه حکومت جمعی را تجویز نمیکند. به علاوه در توصیف شرایط حاکمان، ویژگیهای مدن غیرفاضله و برخی مسائل دیگر، اختلاف آرایی بینشان محسوس است. ولی، در مجموع، از بیشتر جهات اتفاق نظر دارند. کلید واژهها: فارابی، علامه طباطبایی، مدینه فاضله، جامعه مطلوب، حکومت، حاکمیت.
- Abstract
- Abstract As the first Muslim philosopher Farabi alongside other scientific issues, political issues also has a deep reflected. And he certainly has pursued a policy discussion more profound than any other of our philosophers. In addition to Islamic resources and ideas, he also has been influenced from Greek sources especially ideas of Ploto and Aristotle. AllamehTabatabaei however suggests the political discussions and debates alongside his religious studies Andhismainconcerninthe politicaldebates, isoffering Islamic orders and judgments and defend them.Thuswe can say that, he not considered the Greeks ideas; But his resources in the political matters is the Holy Quran, Sunnah and perhps the ideas of Muslim sages. However, Farabi and Allameh agree on most of the political and governmental issues. As bothdiscuss policy by shia thinking style. This is,appeare about Allameh.Andalso,aboutal-Farabi, it is appeare from his viewsaboutthe governmentheads especially subsidiary and Similar (tabe-iemomasel) headship. In addition, on the type of worldview, like the human relationship with the single, continuing of revelation, Recognition Of happiness, relationship between good and evil, and ... their views is closely related. Both considered God-centered, end imagine true bliss, having the divine law and justice of characteristics of a desirable society. And communities that have not these features from their view, are not desirable. The most ideal state of both is a good governance in the global scope, which both hope to accomplish it. In contrast, there are differences of opinion.This difference is both in their worldview and the opinion of utopia.Some of these cases, is differences in defining to be "civil naturally" of human. Also in discussion of The government and sovereignty, Farabi distinguish two types of individual and collective governance, Allameh, but does not prescribe the collective rule.In addition to describing the condition of governors, characteristics o