عنوان پایان‌نامه

رویه های سیاسی امنیتی آلمان پس از ۱۱ سپتامبر۲۰۰۱



    دانشجو در تاریخ ۰۳ اسفند ۱۳۸۹ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "رویه های سیاسی امنیتی آلمان پس از ۱۱ سپتامبر۲۰۰۱" را دفاع نموده است.


    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP2731;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 48078
    تاریخ دفاع
    ۰۳ اسفند ۱۳۸۹

    قدرت¬های بزرگ پس از آنکه از دغدغه¬های امنیتی در منطقه خود رهایی یافتند به دنبال شکل¬دهی به هژمونی منطقه¬ای خواهند بود. برای شکل¬دهی منطقه¬ای، قدرت¬های بزرگ دائماً هدف بیشینه¬سازی قدرت را به هزینه دولت¬های دیگر در ساختار بین¬الملل دنبال می¬کنند. آلمان پس از اتحاد مجدد و غلبه بر ناامنی¬های منطقه¬ای اروپا در دهه 1990 سعی داشت تا هژمونی منطقه¬ای خود را شکل دهد. اولین اقدام قدرت¬های بزرگ در شکل¬دهی هژمونی منطقه¬ای، به تحت کنترل خود در آوردن وضعیت موازنه ناامنی در منطقه است. آلمان در دهه 1990 با دخالت مؤثر در فرایند همگرایی اروپا سعی داشت وضعیت ناامنی اروپا را تا حد ممکن با توجه به قدرت خودش کنترل کند. نگارنده در این رساله ابزارهای رسیدن به چنین هدفی را پرداخته است: روابط فراآتلانتیک، اتحادیه اروپا و ساختارهای نهادی امنیتی و سیاسی آن، و در نهایت روابط با روسیه. آلمان پس از آنکه موفق شد به سیاست خارجی و امنیتی مشترک (CFSP) و سیاست امنیتی و دفاعی اروپا (ESDP) و بعلاوه تسلط بر فرایند الحاق اعضای جدید به اتحادیه اروپا دست یابد و تا حدودی سطح و پیشبرد وضعیت موازنه ناامنی در اروپا را تحت کنترل خود درآورد، توجه خود را پس از آن به خارج از اتحادیه اروپا معطوف داشت. حادثه¬ای که به چنین تغییری در کنش آلمان کمک کرد، 11 سپتامبر 2001 بود. از آن به بعد آلمان همراه با گروه ائتلاف موازنه¬گرهای فلات قاره¬ای از وضعیت موازنه ناامنی در مناطق دیگر جهان سود می¬برد. اما فرض بر این است که آلمان به علت مشکلات داخلی توانایی آن را ندارد تا از ایجاد موازنه¬های ناامنی جدیدی استقبال کند. البته موازنه جنگی در این صورت شکل می¬گیرد با هدف موازنه اقدامات یکجانبه¬ی قدرت¬های دیگر نیز خواهد بود.
    Abstract
    Great powers settle their regional hegemony having solved all their security issues. In this way, they have always followed maximization of their power in the expense of other states in international system. In 1990s, Germany, after the reunification and toppling the insecurities in Europe has tried to shape its regional hegemony. First of these attempts was to balance the insecurities of the region on its control. The second attempt was, along with its effective interference in the convergence of Europe, to control the insecurities with respect to its power necessities. In the present paper, the author explores the paraphernalia necessary to achieve this: transatlantic relations, European Union and its political and security institutions, and finally, relations with Russia. After success in gaining upper hand in Common Foreign and Security Policy ( CFSP) and European Security and Defence Policy ( ESDP), and as well as the dominant role in the new member integration process, and partial success in having under its control the level of insecurity balance in Europe, Germany has focused on the regions outside Europe. This fact was boosted by the 9/11, 2001. After the event, Germany, along with the offshore balancer countries, has benefited from the balance of insecurity in the regions outside Europe. In some cases, e.g., in the Iraq War of 2003, it has been theorised that Germany, due to its internal issues, has not been able to welcome creation and control of new security imbalances. As so, it has saved the war balance in the form of coalition with other countries in behalf of opposition to war.