عنوان پایان‌نامه

بررسی اندیشه دینی، عرفانی و سیاسی احمد سرهندی و مقایسه آن با دیدگاه امام محمد غزالی



    دانشجو در تاریخ ۲۵ دی ۱۳۹۰ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "بررسی اندیشه دینی، عرفانی و سیاسی احمد سرهندی و مقایسه آن با دیدگاه امام محمد غزالی" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    ادیان وعرفان
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی شماره ثبت: 2320ف;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 68370
    تاریخ دفاع
    ۲۵ دی ۱۳۹۰
    دانشجو
    محسن جنگجو
    استاد راهنما
    ناصر گذشته

    یکی از مهمترین سلسله های صوفیه، طریقه نقشبندیه است. وجه تمایز این طریقه از دیگر سلسله ها، پایبندی آن به شریعت و اجتناب از هر گونه بدعت است. با اینکه خاستگاه نقشبندیه آسیای مرکزی بود، این طریقه تنها بدانجا محدود نماند و به دیگر نقاط نظیر شبه قاره هند نیز گسترش یافت. چهره شاخص نقشبندیه در هند، احمد سرهندی است. سرهندی با پیشرفت سریعی که در نقشبندیه داشت توانست به یکی از تأثیر گذارترین چهره های صوفیه در هند تبدیل شود. آنچه بیش از همه تصوف سرهندی را متمایز می کند، تعاریف جدید و آرای حیرت آور وی در تصوف است. وی مدعی بود که به علوم و معارفی دست یافته که هیچ یک از مشایخ صوفیه قبل از او بدان دسترسی نداشتند. به واسطه این علوم، سرهندی درمی یابد که آن گونه که صوفیه می گویند طریقت از شریعت برتر نیست. به عقیده وی اگر امکان ترقیات بیشتر برای سالک فراهم باشد و وی بتواند از سکر به صحو و از جمع به تفرقه بعدالجمع درآید خواهد فهمید که این شریعت است که بر طریقت رجحان دارد و طریقت و حقیقت تنها خادمان شریعت اند. سرهندی علاوه بر دیدگاه های صوفیانه، آراء کلامی و سیاسی نیز دارد. وی در مواردی حتی آرایی مستقل از متکلمان و علمای ماقبل خود ارائه می دهد. یکی از شخصیت هایی که سرهندی چندین بار از او نام می برد غزالی است. عزالی نیز خود علاقه مند به آشتی دادن طریقت با شریعت بود و به حق توانست آن را در «احیاء العلوم الدین» محقق سازد. بواسطه برخی قرابت ها میان آرای غزالی و سرهندی، بررسی مقایسه ای دیدگاه های این دو متفکر در باب جایگاه شریعت و طریقت و سیاست خالی از لطف نخواهد بود.
    Abstract
    This study is on Ahmad sirhindi, one of the leading Sufis of Naqshbandiyyah Order in 17th India where I studied the mystical, theological and political thought of Sirhindi. In his efforts, Sirhindi redefined many established terms and concepts of Sufism and did his best to reconcile Sharia, and Sufism. His disagreement with the ideas of great Sufis like Ibn al-Arabi, his bizarre redefinitions of Sufi concepts, as well as his claims to have acquired some special esoteric knowledge which, as he claims, no Sufi before him had, made him a totally different Sufi. The first chapter is a quick survey on Naqshbandiyyah from Central Asia to India. The second chapter is a self-image of Sirhindi in Maktubat. The third is on Sirhindi and Sufism. In this chapter the most critical ideas of Sirhindi are discussed. Chapter four focuses on the perennial dichotomy of Sufism and Sharia in the view of Sirhindi. The theological views of Sihindi are discussed in chapter five and the last chapter, chapter six, is a comparative study of the views of Sirhindi and al-Ghazali on the relationship between Sufism and Sharia and also on the influence of al-Ghazali on sirhindi. Key words: Sirhindi, Sufism, Naqshbandiyyah, Sharia, Tariqa, Haqiqa, Maktubat Imam Rabbani, MujaddidalfeSani, IbnArabi, tawhidShohudi.