عنوان پایان‌نامه

بررسی احکام غیر منسوخ در شرایع قبل از اسلام



    دانشجو در تاریخ ۱۵ آذر ۱۳۸۹ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "بررسی احکام غیر منسوخ در شرایع قبل از اسلام" را دفاع نموده است.


    محل دفاع
    کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 51095
    تاریخ دفاع
    ۱۵ آذر ۱۳۸۹
    استاد راهنما
    مجتبی الهیان

    شرایع آسمانی انبیای پیشین مشتمل بر احکامی است. بخشی از آنها توسط قرآن گزارش شده است، بخشی دیگر در کتاب مقدس و ضمیمه‌های آن مثل تلمود، اپوکریفا و غیره موجود است. اگر نسخ کلی شرایع اثبات نشود، بخشی از احکام ادیان پیشین که نسخ آنها اثبات نشده و صحّت و درستی آنها نیز احراز شود، برای فقیه مسلمان در شمار حجج و لازم‌الأخذ است. [همان عنوان اصولی "شرع‌من‌قبلنا"]. در صورت پذیرش «شرع‌من‌قبلنا» به عنوان سند شرعی، باید قیود و حدود حجیّت آن کاملاً روشن شده و در غیر این‌صورت بایستی به‌طور مستدلّ از صحن? فقاهت و روند اجتهاد حذف شود. اهمیت و کاربرد این مطلب آنجا جلوه‌گر می‌شود که توجه کنیم حتی در صورت ابطال و عدم پذیرش احکام شرایع سابق به عنوان سند برای حکم شرعی، مطالعه و نظر در این احکام و گزاره‌ها، پیش‌فرض ذهنی مفسّر و فقیه را در ترسیم گستر? آیات حکمی قرآن، به هنگام استنباط احکام، توسعه داده و توانشان را در بیان ادلّه احکام، افزایش خواهد داد. هم‌چنین اثبات یا ابطال این سند، افزون بر احکام و تأثیر حقوقی آن، در اعتقادات نقشی نظرگیر دارد. واژگان کلیدی: حکم، نسخ، شریعت، شرع‌من‌قبلنا، قرآن، عهد عتیق، عهد جدید
    Abstract
    The Divine laws of the previous prophets includes some injunctions; some has been reported by Quran and some are present in the Holy Bible and its appendixes such as Talmud and apocrypha and etc. If we could not prove the complete abrogation of the Divine laws, some of the injunctions of the previous religions whose abrogation has not been proved and their correctness has been established, would be counted as an argument for a Muslim jurist and should be practiced by them (this is called “the Divine laws before us” in the science of fundamentals of belief). If we accept “the Divine laws before us” as a document for the Divine law, the qualifications and limits of this argument should be completely clarified, and otherwise it should be logically deleted from the process of jurisprudence and exertion. The importance and application of this point is manifested when we notice that even if we invalidate and not accept the commands of the previous Divine laws as a document for [exerting our] Divine commands, studying and viewing these commands and statements will expand [and effect] the conceptual presuppositions of the interpreter and jurist in determining the range of Quran’s commanding verses when he/she wants to exert commands. It will also increase his/her ability of explaining the evidences of commands. In addition to its effect on [religious] commands and its juridical results, proving or invalidating this document will also have a significant role in beliefs.