عنوان پایاننامه
نقد و بررسی شر از دیدگاه افلاطون
- رشته تحصیلی
- فلسفه
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه پردیس قم شماره ثبت: 00032;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 48518
- تاریخ دفاع
- ۲۳ اسفند ۱۳۸۸
- دانشجو
- معصومه طاهری سودجانی
- استاد راهنما
- رضا برنجکار
- چکیده
- در این نوشتار نویسنده به تحلیل مفهوم خیر وشر ،اقسام شر، راه حلهای افلاطون برای زدودن فرض ناسازگاری وجود شر با وجود خدا وصفات او ودر پایان به بررسی نظریه افلاطون ومقایسه آن با نظریه ارسطوپرداخته است.در مبحث مفهوم خیر وشر ،افلاطون خیر را امر وجودی وشر را امری عدمی می خواند.در مبحث اقسام شر، شرافلاطون به اخلاقی ،طبیعی و متافیزیکی گزارش می شود.در مبحث راه حلها نیز سه راه حل مورد قبول افلاطون است: راه حل نخست:خیر وشر نسبی هستند نه ذاتی راه حل دوم:شرور از امور عدمی هستند نه وجودی راه حل سوم:شرور برای تحقق خیر لازم هستند. اما چکیده وجانمایه نظریه افلاطون این است که خیر وشر را از زاویه وجود وعدم نگریسته است بدین معنی که وجود در هر موجودی که باشد خیر است وشرور عبارتند از اعدام وامکانات؛یعنی هر شری در عالم وجود دارد ناشی از هیولی یا ماده اولی است.لذا از نظر افلاطون شر حقیقی همان امر بالقوه وامر عدمی است. پس اگر از نظر افلاطون شرور را تحلیل کنیم درمی یابیم که شرور یا عدمی هستند یا اینکه یک سلسله مراتب وجودی هستند که خودشان عدمی نیستند بلکه به اعتبار وجود نسبی واضافی به عدم منتهی می شوند که این عدم،عدم ملکه است،به عبارت دیگر وجود ازآن جهت که وجود است خیر مطلق است وعدم از آن جهت که عدم چیزی است شر می باشد،اما از نظر ارسطو شرور جزیی جنبه وجودی دارند وبه عنوان شر قلیل لازمه جهان آفزینش می باشند. کلید واژگان:افلاطون،خیر، شر، وجود ، عدم
- Abstract
- In this writing, the author has analyzed the concept of 'Good and Evil', kinds of Evil and presented some Platonic solutions in order to remove the incompatibility of Evil with Good and qualities; finally the author has studied Plato's theory and its comparison with Aristotle's. In discussion of Good and Evil, Plato considers Good as an existential affair and the Evil as non-existential one. In discourse of kinds of Evil, Plato's theory can be divided into three kinds: moral evil, natural evil and metaphysical evil. From the viewpoint of solutions, three kinds are accepted by Plato: First solution: Good and Evil are relative, not essential. Second solution: Evils are non-existential affairs, not existential. Third solution: Evils are necessary to fulfill Good. But, the abstract of Plato's theory is that Good and Evil have been regarded from the viewpoint of existence and non-existence; it means that existence is Good in any being; Evils mean non-existences and possibilities, that is, each Evil in existence world results from first matter. Therefore, according to Plato, the real Evil is the same potential matter and non-existential one. So, if we analyze Evils from Plato's opinion, we find that Evils are non-existential or they are a group of existential matters that they are not themselves non-existential; but they lead to non-existence on the basis of relative and additive existence that it is non-existence in the sense of privation. In other words, existence is absolute good due to its existence and non-existences is Evil due to thing non-existence; but Aristotle believes that partial Evils are existential and they are necessary for the world as low Evil. Key Words: Plato, Good, Evil, non-existence, existence