عنوان پایان‌نامه

اعتبار در تفسیر نزد هرش (Hirsch)



    دانشجو در تاریخ ۱۷ اسفند ۱۳۸۸ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "اعتبار در تفسیر نزد هرش (Hirsch)" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    فلسفه
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه پردیس قم شماره ثبت: 025;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 46432
    تاریخ دفاع
    ۱۷ اسفند ۱۳۸۸
    استاد راهنما
    محمود خاتمی

    چکیده مطابق نظریه هرمنوتیکی هرش، اصل کلی جهت فهم صحیح و مطلوب وهمچنین تفسیر درست از متن، قصد و اراده مؤلّف است. برای حصول و دستیابی به معنای مؤلّف، وصول به سنخ معنائی و نیز بازتولید آن بخش از ذهنیت مؤلّف که معنای لفظی بدان وابسته است ، لازم است. ازاین‌رو مادامی که مؤلّف و معنای لفظی وی نادیده گرفته شود، راه برای تکثر قرائت‌ها گشوده خواهد شد. زیرا آن معنائی را که مؤلّف در متن قصد کرده، همواره ثابت و متعین باقی می‌ماند. آنچه متغیر است، معنای متنی و معنای لفظی نیست، بلکه "معنای ضمنی" متن است که دچار تغییر و تحول می‌گردد. البته قابل ذکر است که: قطعیت، همان اعتبار نیست؛ چرا که سنجش اعتبار که همان هدف تفسیر به عنوان یک سامانه می‌باشد، همواره افزایش احتمال صحت حدس‌های تفسیری است. بنابراین، فرآیند تفسیر دارای دو مرحله اساسی است: فهم مراد مؤلّف، که امری حدسی است و سپس سنجش و ارزیابی میزان اعتبار این حدس. ازاین‌رو فهم همواره با حدس پیرامون معنای متن، آغاز می‌گردد. علاوه بر آنکه برای درک درست متن و سپس تفسیر آن ، باید امور نامربوط از امور مناسب و مرتبط، تفکیک شوند تا فرآیند‌های فهم و تفسیر مشخص و متمایز باشند ودر نتیجه خلطی صورت نگیرد تا فهم مطلوب بدست آید. مهم ترین عناصر دخیل در فهمِ درست و سنجش اعتبار یک متن عبارتند از: معنای لفظی و تعین آن، متمایزبودن و تفکیک معنای لفظی از ماحصل پژوهش مبتنی بر اصالت روان شناسی و فرآیند روانی ذهن مؤلّف، متمایز کردن معنای لفظی از "معنای ضمنی" ، جدائی و تفکیک فهم متن از تفسیر و نقد و داوری درباره آن، تحلیل اعتبار تفسیر بر حسب بیشترین احتمال، تائید پذیری تفسیر معتبر با شواهد، ثبات و عدم تغییر معنای لفظی، تغییر پذیری تفسیر و نقد و داوری پیرامون معنای متن. واژگان کلیدی: هرمنوتیک، هرش، معنای لفظی، معنای ضمنی، معنای مؤلّف، سنخ معنائی، فهم، تفسیر ، سنجش اعتبار
    Abstract
    Abstract According to the hermeneutical theory of Hirsch, the universal principle for accurate and plausible understanding of the text and also for proper interpreting is the author's meaning. To achieve the author's meaning, it is necessary to attain the meaning genre of atent and to reproduce that part of the author's subjectivity that the verbal meaning is depended on. Thus, as far as the author and the verbal meaning are neglected, the way for the variant readings will be opened. Because, the intended meaning of the author always remains fix and determinate. The textual meaning and verbal meaning do not change, but "the significance" is changed. Of course, the certainty is not the same thing as validity; because the validation which is the goal of interpretation as a discipline, is constantly to increase the probability degree of our interpretive guesses' correctness. Thus, the process of interpretation has two essential levels: understanding of the author's meaning , which is a hypothetical affair, and, then, evaluating the degree of this understanding's validity. So, understanding always beginnings with guess about the text's meaning. To understand a text and then to interpret it correctly, Moreover, one must distinguish between the relevant and irrelevant meanings in order to determine the understanding and interpreting processes and to avoid any confusion. The most influential elements and components in accurate understanding and validation of a text are briefly as follows: verbal meaning and it's determinacy, distinction of the verbal meaning from the results of a research based on Psychologism and the author's Psycho-mental process, distinction between verbal meaning and significance, distinction between understanding the text and interpretation, examination and criticism of the text, analizing the validity of interpretation on the basis of the most probable, verification of valid interpretation by evidence, and the solidity of the verbal meaning and