عنوان پایان‌نامه

اثرات رژیمهای مختلف



    دانشجو در تاریخ ۰۶ دی ۱۳۸۹ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "اثرات رژیمهای مختلف" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    دامپزشکی
    مقطع تحصیلی
    دکتری عمومی
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده دامپزشکی شماره ثبت: 3292;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 46831;کتابخانه دانشکده دامپزشکی - مخزن مرد آباد شماره ثبت: 3292
    تاریخ دفاع
    ۰۶ دی ۱۳۸۹

    راه های ترک دادن مورفین همواره با ناکامیهایی روبروست و استفاده از مواد جایگزین نظیر متادون نیز علیرغم موفقیت نسبی به دلیل عدم تأمین آرامش روانی در دوره ترک، در مواردی ممکن است به نتیجه دلخواه نرسد. در این مطالعه، با استفاده از یک مدل تجربی، از خود مورفین برای ترک دادن وابستگی به آن استفاده شده است. مواد و روش ها: چهل سرموش سوری نر در 5 گروه کنترل منفی غیر وابسته،کنترل مثبت وابسته، وابسته تحت درمان با افزایش فواصل تجویز، وابسته تحت درمان با فواصل تجویز نامنظم و وابسته تحت درمان با کاهش تدریجی دوزتقسیم بندی شدند. کلیه گروه ها بجز گروه کنترل منفی با دوزهای افزایش یابنده مورفین (15-45 mg/kg) در مدت 7 روز وابسته شدند و سپس به مدت 14 روز به یکی از طرق زیر مورفین دریافت کردند: در گروه وابسته تحت درمان با افزایش فواصل تجویز هر 24 ساعت همان مقدار 45 mg/kg) )با فواصل افزایشی (هر بار 6 ساعت بیشتر از بار قبل)، در گروه وابسته تحت درمان با فواصل تجویز نامنظم همان مقدار45 mg/kg) ) با فواصل نامنظم (12، یا 36، 24ساعت یک بار و وابسته تحت درمان با کاهش تدریجی دوز24 ساعت یکبار (هر بار 2.5 mg/kg کمتر از دوز قبلی) مورفین دریافت کردند. در پایان، علائم قطع مصرف بررسی و شاخص تام قطع مصرف (Total Withdrawal Index = TWI) محاسبه گردید. بعلاوه، حیوانات پس از بیهوشی با دی اتیل اتر، با گیوتین کشته شده و خون آنها جمع آوری و سطوح کورتیزول و قند خون در آزمایشگاه تعیین گردید. تغییرات وزنی حیوانات (مقایسه وزن در ابتدا و انتهای دوره) نیز ثبت شد. نتایج: TWI در گروههای کنترل منفی 5/0±8/17 و وابسته 1/1±8/54 بود (P<0.001). افزایش فواصل تجویز، فواصل تجویز نامنظم و کاهش تدریجی دوز این شاخص را به ترتیب به 9/0±6/30، 6/0±3/36 و 5/0± 5/28 کاهش داد (P<0.05). سطح کورتیزول خون بر حسب g/dLµ در گروههای کنترل منفی 9/0±4/5 و مثبت 1±7/12 بود (P<0.001) و افزایش فواصل تجویز، فواصل تجویز نامنظم و کاهش تدریجی دوز این میزان را بترتیب به 5/0±8، 9/0±3/11 و 5/0 ±4/7 کاهش داد ((P<0.05برای گروههای افزایش فواصل تجویز وکاهش تدریجی دوز در مقایسه با گروه کنترل مثبت). سطح قند خون بر حسب mg/dL در گروههای کنترل منفی 6/2±6/84 و مثبت 6/2±5/121 بود (P<0.001) و افزایش فواصل تجویز، فواصل تجویز نامنظم و کاهش تدریجی دوز این میزان را بترتیب به 8/5±5/106، 7/2.±7/119 و 1/3 ±5/86 کاهش داد (P<0.05 برای گروه کاهش دوز در مقایسه با گروه کنترل مثبت). در ارتباط با تغییرات وزن، وزن حیوانات در انتهای دوره در مقایسه با ابتدای آن درگروههای کنترل منفی 8/3±6/16 درصد افزایش و در گروه وابسته 5/1±2 درصد کاهش از خود نشان داد (P<0.001). افزایش فواصل تجویز، فواصل تجویز نامنظم و کاهش تدریجی دوز، تغییر وزن بترتیب به میزان 5/0±9 درصد، 9/0±9/5 درصد و 6/1 ±3/13 درصد افزایش نشان داد. تغییر در وزن در مورد گروه آخر در مقایسه با گروه شاهد مربوطه (گروه وابسته) بیشتر و از نظر آماری معنی دار بود (P<0.05). نتیجه گیری: احتمالاً میتوان از خود مورفین با فواصل افزایشی تجویز یا تجویز نامنظم ویا کاهش تدریجی دوز در دوران ترک اعتیاد به مواد مخدر استفاده کرد. در این حالت، ضمن تضمین همکاری بیمار، از استرسهای روانی بیشتر به وی جلوگیری میگردد.
    Abstract
    Aim of the Study: Morphine withdrawal is usually encountered with unsuccessful outcomes and the use of alternative substances such as methadone, despite partial benefits and due to the lack of a mental tranquility during the withdrawal period, may not lead to the desired result. In this research work, morphine itself has been used to withdraw morphine dependence, using an animal model. Materials & Methods: Forty male adult mice were divided into 5 groups and 4 groups became dependent by increasing daily doses of morphine for 7 days (15-45 mg/kg). Thereafter, the animals received morphine for 14 days by either of the following regimens: once daily 45 mg/kg, the same dose at increasing intervals (6 hours longer than the previous interval), the same dose at irregular intervals (12, 24, 36 hours), decreasing doses once daily (every time 2.5 mg/kg less than the former dosage). Finally, Total Withdrawal Index (TWI) was determined based on the standard observations. Afterwards, animals were decapitated while anesthetized by diethyl ether for blood sampling and determination of blood glucose and cortisol levels. Changes in the body weight (at the beginning versus the end times of the experiment) were also determined for all animals. Results: TWI was found to be 17.8 ? 0.5 and 54.8 ? 1.1 in the control and dependent groups, respectively (P < 0.001). Increased intervals, irregular intervals, and decreased doses declined the TWI to 30.6 ? 0.9, 36.3 ? 0.6, and 28.5 ? 0.5, respectively (P < 0.05). Blood cortisol levels in the negative controls and dependent animals were 5.4 ± 0.9 and 12.7 ± 1 µg/dL, respectively (P<0.001), which reached to 8 ± 0.5, 11.3 ± 0.9 and 7.4 ± 0.5 µg/dL in the increasing interval, irregular interval and decreased dosage groups (P < 0.05 for the first and third groups in comparison to the dependent animals). Blood glucose in the controls (84.6 ± 2.6 mg/dL) was increased to 121.5 ± 2.6 mg/dl (P<0.001). This was decreased to 106.5 ± 5.8 in the increased interval group, 119.7 ± 2.7 mg/dL in the irregular interval group, and 86.5 ± 3.1 mg/dL in the decreased dose group (P<0.05). Average weight of the control animals was increased by 16.6 ± 3.8% throughout the experiment while -2 ± 1.5% in the dependent group (P<0.001). The weight gain was 9 ± 0.5%, 5.9 ± 0.9%, and 13.3 ± 0.6% (P<0.05) in the increased interval, irregular interval and decreased dose groups, respectively. Conclusion: It is probably feasible to administer morphine itself with either increased intervals or gradual decreased doses during the withdrawal period in dependent humans. In this manner, the compliance of the patient will prevent the mental stress imposed to the subject.