ریشه یابی سنت سکونت اقوام پشتون،تاجیک و هزاره(در راستای همزیستی و تحقق هویتی واحد در معماری مسکونی معاصر شهر کابل
- رشته تحصیلی
- معماری
- مقطع تحصیلی
- دکتری تخصصی PhD
- محل دفاع
- کتابخانه پردیس هنرهای زیبا شماره ثبت: 11633;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 79035;کتابخانه پردیس هنرهای زیبا شماره ثبت: 11633;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 79035
- تاریخ دفاع
- ۲۷ بهمن ۱۳۹۵
- دانشجو
- صدرالدین تاجیک
- استاد راهنما
- عیسی حجت
- چکیده
- از منظر فرهنگی، سنت سکونت الگوهایی از رفتار انسان در رابطه با محیط است که به تجربه به دست آمده، با آرامش جمعی و مستمر همراه بوده و دارای هویت و معنای خاص می باشد. به همین دلیل شناخت مصادیق کالبدی و ریشه های ذهنی سنت سکونت می تواند چونان سهولت های ذخیره، شده انسان معاصر را در تحقق سکونت با هویت، توانایی و مهارت بخشد. شهر چند قومیتی کابل که از سابقه ای دیرین و ثابت در سکونت برخوردار بوده، پس از بازشدن دروازه هایش به جهان مدرن و دگرگون شدن بافت جمعیت آن به سبب چندین دهه جنگ و نیز دگر اندیش شدن ساکنان قومی جدید آن که دست درسنت دارند و روی به مدرنیته، سبب گشته تا شیوه سکونت و به تبع آن الگوهای معماری معاصر این شهر کهن دچار التقاطی گری و بی هویتی گردد. این پژوهش به دنبال ریشه یابی سنت سکونت اقوام پشتون، تاجیک و هزاره و تعیین وجوه مشترک آنها به منظور کمک به همزیستی و تحقق هویتی واحد در معماری مسکونی معاصر شهر کابل است. دراین راستا پرسش های گوناگونی مطرح بوده است؛ بخشی از آنها به چیستی سنت سکونت و وجوه آن باز می گردد و بخشی دیگر به چگونگی تحلیل آن. اما اصلی ترین پرسش این پژوهش به اشتراک ریشه های سنت سکونت اقوام پشتون، تاجیک و هزاره در افغانستان باز می گردد. برای پاسخ به این پرسش ها، ضروری بود تا ابتدا، مفهوم سکونت، سنت و سنت سکونت و وجوه آنها و نحوه ی مطالعه و تحلیل سنت سکونت بررسی گردد تا بتوان به سنجش این مفهوم در زمینه سکونت سنتی پشتون ها، تاجیک ها و هزاره ها پرداخت. براساس این بررسی معین گردید مفهوم سنت سکونت ساختاری گسترده و شامل سه لایه در امتداد هم می باشد که به ترتیب عبارتند از حقیقت سکونت(الگوی ذهنی)، تحقق سکونت(الگوی رفتاری) و ماهیت مسکن(الگوی کالبدی).ازمنظر این پژوهش ریشه سنت سکونت همان حقیقت سکونت یا الگوی ذهنی است که برای اشراف برآن شناخت شیوه زندگی(الگوهای رفتاری) و گونه مسکن(الگوی کالبدی) و تحلیل تطبیقی این دو ضرورت است.بدین ترتیب در گام بعد به نظام های اجتماعی، معیشتی، جنسیتی و زیستی شیوه زندگی سنتی اقوام سه گانه از منظر مفاهیم حاکم یا الگوهای ذهنی پرداخته شد. براساس نتایج این بخش از مطالعات رساله، مشخص گردید که با وجود گوناگونی و دسته بندی های مختلف مفاهیمی که بر روش زندگی هریک از اقوام سه گانه حاکم است، چهارمفهوم جامع «زندگی جمعی»، «تکریم کلان»، « حرمت زن» و «عزت مهمان» وجود دارد که با ماهیت هایی خاص و چونان روحی در شیوه زندگی هر سه قوم جاری می باشد. اثبات برابری تجلی های ذهنی، رفتاری و کالبدی مفاهیم مذکور به معنی یافتن ریشه های مشترک سنت سکونت اقوام پشتون، تاجیک و هزاره بود. لذا در گام بعد به گونه شناسی مسکن سنتی این اقوام با رویکرد حل مساله پرداخته شد. گونه شناسی مسکن سنتی پشتون ها نشان داد که ایشان به طور معمول و به ترتیب تکاملاز غژدی (چادر)، قول، خانه ی حویلی دار بی قاعده، خانه ی حویلی دار تک لایه، خانه ی برنده دار، خانه ی ایوان دار و خانه ی قعله ای (قلا) به منظور سکونت استفاده کرده اند. قلا ها متعارف ترین گونه ی سکونتی این قوم می باشد که ساختاری بسته و درونگرا داشته و مناسب زندگی جمعی بزرگ مقیاس می باشد. هزاره ها بر خلاف پشتون ها که سابقه سکونت ایشان به زندگی غیریکجانشنی باز می گردد، مردمانی بوده اند با سابقه ی زندگی در غارهای طبیعی کوهستان های هزاره جات. براین اساس کلدیوال، خانه ی حویلی دار فشرده، خانه ی حویلی دار گسترده و خانه های قلعه ای (قلا) گونه های سکونتی مسکن هزاره ها را شامل می گردید. کلدیوالرایج ترین الگوی سکونتی در هزاره جات سنتی می باشد که از منظر ساختار ریشه در مغاره نشینی داشته و در پیرامون منبع حرارت توسعه کالبدی محدود می یابد. براساس مطالعات این بخش مشخص شد که ماهیت گونه های مسکن سنتی تاجیکان کوه نشین وابسته به بستر سنگی و سخت دره های تنگ و طولانی پنجشیر و سالنگ بوده است. براین اساس و باتوجه به میزان گستردگی بستر، سه گونه اصلی مسکن در سنت سکونت تاجیکان کوه نشین قابل تمیز می باشد که عبارتند از خانه های بی قاعده ی کوهستانی، خانه های دو سطحی و خانه های سه سطحی حویلی دار. متعارف ترین گونه مسکن سنتی قوم تاجیک خانه های بی قاعده ی کوهستانی می باشد که در آن خانه براساس طبع خود و توان محیط به سویی که امکان داشته رشد کرده است. گام آخر رساله اختصاص به تحلیل گونه های مسکن سنتی اقوام از منظر چهارمفهومی داشت که چونان روح، ساری در شیوه زندگی هر سه قوم قلمداد شده بود. سطحی نیزکه با هدف تعمیم پذیری نتایج پژوهش تحلیل مورد نظر در در رابطه با آن انجام شد، گونه های متعارف مسکن سنتی اقوام پشتون، تاجیک و هزاره بود و معیار سنجش نیزتجلی ذهنی، تجلی رفتاری و تجلی کالبدی این مفاهیم در سنت سکونت مرتب با الگوی های قلا، کلدیوال و خانه های کوهستانی بی قاعده بود. براساس این تحلیل که مبتنی بر فراوانی بود مشخص گردید مفاهیم «زندگی جمعی»، «تکریم کلان»، «حرمت زن» و «عزت مهمان» در سنت سکونت هر سه قوم موثر می باشند، با این توضیح که اثرات آنها در سنت سکونت هرسه قوم یکسان نبود؛لذااز این منظر مفاهیم «زندگی جمعی»، «تکریم کلان»، «حرمت زن» و «عزت مهمان» نمی توانستند به عنوان ریشه های سنت سکونت اقوام سه گانه قلمداد گردند. با این حال و با تغییر منظر تحلیل از فراوانی به تکامل فضایی، مشخص گردید تجلی مفاهیم چهارگانه در در رابطه با گونه های مسکن متکامل اقوام (قلای پشتون، قلای هزاره و خانه ی سه سطحی حویلی دار تاجیک) که به ترتیب متعلق به سکونت خان پشتون، میر هزاره و ملک تاجیک بوده اند به میزان بالایی یکسان می باشد. به عبارتی سنت سکونت اقوام پشتون، تاجیک و هزاره در حالت کمال خود برخوردار از ریشه های نستباً یکسان می باشند. براساس تحلیل انجام شده مشخص گردید تفاوت های جزئی مربوط به اثر شاخصه های قومی هریک از اقوام سه گانه می باشد.حاصل و دست آورد این رسالهکه مبتنی بر استفاده از رویکرد تحقیق کیفی است و تحلیل نتایج آن براساس راهبرد استدلال منطقی(گروت و وانگ، 1387) میباشد، نشان داد مفاهیم «زندگی جمعی»، «تکریم کلان»، «حرمت زن» و «عزت مهمان» میتوانند پایههای چهارچوبی نظری باشند که درسایه بینش دینی همزیستی و تحقق هویتی واحد در معماری مسکونی معاصر شهر کابل را مهیا میسازد.
- Abstract
- From cultural perspective, residence tradition is patterns of human behavior related to environment that have been came out by experiences. Residence tradition is along with public and continuous serenity, and it has specific identity and concept. Hence, recognition body specimens and subjective originates of residence tradition would address and amplifies contemporaryhuman to realize residence with identity by its saved facilities. The multiracial city, Kabul, has ancient and stable background in residential subject. Afterits open arms to modern world and its society alteration as results of several decades civil war as well as its being open mind the new residential, that they have originate from tradition with looking forward modernity, causes residential way and hereon architecture styles prone positivism and losing identity . This research tried to find out originate of residence tradition of Pashto, Tajik and Hazara ethnics and specified its common aspects to make coexistence and unit identity realization on current residential architecture of Kabul. There have been considered a lot of questions, a part of it relates to quiddityof residence and its aspects and other part dealing with conditionof its analysis. But the main question of this research come back to originate of sharing residence tradition of Pashto, Tajik and Hazara ethnics in Afghanistan. To answer the question, it is essential at first to consider residence concept, tradition, residence tradition and its aspects, and research and analysis trend. Then Pashto, Tajik and Hazara traditional residence could be considerable by this subject comparison. According to this investigation it is determined that the concept of structural residence tradition includes three layer along with together and respectively are: the fact of residence (mind pattern), realization of residence (behavioral pattern) and the nature of residence (frameworkpattern). According to this research, the originate of residence tradition is the fact of residence or mind pattern that it is essential to understand and comparative analysis life style (behavioral pattern) and residence type (frameworkpattern). In next step, social, economic, and sexual tradition life style aspects of tripletethnics has been considered according to dominant concept and mind pattern. On this research basis, it has been specified that despiteof variation types of concepts that are ruled their life style, there are four main concepts: associational life, senilerespect, woman reverence and guestregard. Aforementioned concepts stream like soul in life style of triplet ethnics. Demonstration of subjective, behavioral and skeletalexpression above concept means to find common residence tradition originate of Pashto, Tajik and Hazara ethnics. Hence, in next step to the traditional dwelling typology has been paid by problem solving approach. Traditional dwelling typology of pashton race has been shown that typically they used Ghezhdi (tent), irregular house without yard, single layer house with yard, house with porch, and castle house. Castles are the most popular type of this race dwelling that has been had close and introspective structure and was suitable for high density people. In contrary to Pashto race that its residence background come back to non-sedentary, Hazaras have been settled in natural caves of Hazara Mountain. According to this, house without yard, compact house with yard, expand house with yard and castle house are most popular residence type in traditional Hazaras that have caveman originate and have limited skeletal development around heat source. Based on this section studies has been demonstrated that Tajiks traditional dwelling nature depends on Panjshir and Salang bedrocks and glens. Based on this studies and expand scope, there are three distinguishable type of Tajiks dwelling that includes: irregular mountain house, two and three layered house with a yard. The most common Tajiks are irregular mountain houses that have been developed toward possible way based on their manner. Final step has been allocated to races traditional residences type analysis based on above four concepts that has been considered like soul streamed in three races life style. The studies level that has been done to generalize results of this research were common types of Pashto, Tajik and Hazara ethnics traditional residence based on subjective, behavioral and skeletal expressions in residence tradition with castle, house without a yard and mountain house patterns. Based on frequency analysis “associational life”, “senilerespect”, “woman reverence” and guestregard concepts are effective on every three races. Associational life, senilerespect, woman reverence and guestregard could not consider originate of every three races residence tradition, for above concepts have not equal impact on each residence tradition. However, by change approach from abundance to evolution, it has been shown that four concepts expression dealing with residential types (Pashton castle, Hazara castle and Tajik three layered house with a yard), which belong respectively to Pashton Khan, Hazara Mir and Tajik king are same with high similarity. In other words, residence tradition of Pashto, Tajik and Hazara ethnics have rather originate in their perfection state. Based on analysis, it has been demonstrated that partly differences derived from ethnic characteristics of each three races. The results of this thesis that based on qualitative research and logical reasoning approach, has been shown that “associational life”, “senilerespect”, “woman reverence” and guestregard concepts could be basic theoretical framework, and they can provide identity realization on current housing architecture of Kabul in the shadow of religious insight of coexistence.