عنوان پایاننامه
بررسی نقش دین در دموکراسی بر مبنای ایده معقولیت در فلسفه جان راولز
- رشته تحصیلی
- علوم سیاسی-اندیشه های سیاسی
- مقطع تحصیلی
- دکتری تخصصی PhD
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP4417;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 81901;کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP4417;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 81901
- تاریخ دفاع
- ۲۰ بهمن ۱۳۹۵
- دانشجو
- جعفر محسنی دره بیدی
- استاد راهنما
- عبدالرحمن عالم
- چکیده
- دو بحث کلی در رابطه با دین و در فلسفه مطرح می شود :یک حقیقت دینی و معقولیت دینی هر دینی به طور انحصاری و به شیوه تک گویانه ادعا می کند مالک حقیقت مطلق است. جنگهای دینی عرصه ایی است هر دین فقط خودش را حقیقت مطلق می داند و ادعای دین های دیگر را در این مورد انکار می کند. به عبارتی بحث بر سر حقیقت دینی محل منازعه و جنگ بی پایان است . در این رساله بر اساس فلسفه سیاسی رالز، حقیقت دینی کنار گذاشته شده ومعقولیت دینی (از نظر رالز ) مورد توجه قرار گرفته است. کاری که رالز انجام داده و این رساله نیز در جهت دفاع از آن بوده این است که چگونه پیروان دینهای مختلف با هم گفتگو کنند و در رابطه با دیگران از طرح حقیقت دینی یا سکولارشان بپرهیزند و به جای آن برای تأیید برداشت سیاسی معقولی از عدالت برای جامعه دموکراتیک با یکدیگر گفتگو کنند و به طور دقیق به اجماع همپوشان برسند. به عبارتی مبنای گفتگو و بحث های سیاسی برداشت سیاسی معقول از عدالت است و همه شهروندان و اعضای جامعه موظفند (وظیفه اخلاقی) که دکترین هاشان را بر اساس آن برداشت محدود کنند. در این ارتباط دو نوع تضاد و محدودیت بین دموکراسی و دین وجود دارد : یکی دموکراسی بر اساس امر سیاسی و برداشت سیاسی معقول از عدالت. دین و کلاً همه دکترین های جامع دینی و سکولار، غیر سیاسی و متافیزیکی هستند. این محدودیت از یک سو گویای وجه عمل گرایانه و پراگماتیستی امر سیاسی است و از سوی دیگر نشان می دهد که برداشت سیاسی معقول از عدالت خود اتکا و لیبرال است. محدودیت دوم دموکراسی بر اساس امر معقول است. دموکراسی از نظر رالز معقول است چون بر اساس برداشت معقولی از عدالت است در حالی که دین لزوماً معقول نیست و نمی تواند دموکراسی را تأیید کند. این نوع محدودیت موضوع رساله حاضر است. . لذا استدلال می شود که دین در صورتی معقول است که اولاً با اصول عدالت و برداشت سیاسی معقولی از عدالت و کلاً دموکراسی رالزی سازگار باشد. یعنی دین دموکراسی را تأیید کند ، و ثانیاً پیروان دین ها در ورود و خروج از انجمن های دینیشان آزاد باشند . همچنین دین اسلام در تفسیر رالز به دو صورت نمایش داده شده است: یکی به صورت دینی معقول که می تواند از برداشت سیاسی معقولی از عدالت حمایت کندو به اجماع همپوشان برسد، و دیگری به صورت یک جامعه با مروت آرمانی به نام کازانیستان که دارای ارزش های اخلاقی (هر چند فروتر و غیر لیبرال) است و می توان با آن مدارا کرد.
- Abstract
- Two general discussion in relation to religion can be proposed in philosophy: The first discussion is truth of religion and the second is reasonableness of religion. Each religion uniquely and in a monolog way supposes that possesses the absolute thruth. The religious war is a field that every religion describes itself as the whole thruth and denies other religion s’ claims in this case. In the othere worlds, debate on religious thruth is a locus of endless struggle and war. In this thesis on basis of political philosophy of Rawls, religious thruth has been left aside and religions reasonableness (in view of Rawls) is discussd. The thing that Rawals has done and the present thesis also intends to defend it , is how fellowers od differet faiths and unbeliever( in diverse ways ) can talk to each other and avoid proposind their religious or secular truths in relation to others, and in place of it , talk to each other in purpose of supporting a reasonable political conception of justice for the democratic society, and exactly achieve an overlapping consensus. In the other worlds the reasonable political conception of justice is basis of political dialog and disscution and citizens and members of society are obligated to limit their doctrins in accordance with that conception. There are two conflicts or limitations between democracy and religion first, limitation on the political and a political reasonable conception of justice. Religion and generally all religious or nonreligious comprebensive doctrins are nonpolitical and metaphysical. This limitation, on one the hand, suggests Pragmatic featuer of the political, and on the other hand shows that thepolitical reasonable conception of justice is delf – standing and liberal second limitation of democracy is reliance on the political. democracy is reasonable because is built on a reasonable conception of justice while religion is not necessarily reasonable and fails to affirm democracy. This limitation is subject of the present research and so argues that religion is reasonable provided that firstly, should be accorded to two principles of justice, political reasonable conception of justice and generally Rawlsian democracy, namely the religion needs to Support the democracy and secondly, the fellowers of religions should be free to enter religious association and exit from them similarly islam on account of Rawls is represented in two ways: the first sa areasonable religion can support apolitical reasonable conception of jusuice and achieve an overlapping consensus. The second , in form of one ideal decent society the name of kazanistan that possesses moral valuse (yet inferior and nonliberal)and so id entitled to be tolerated.