عنوان پایان‌نامه

سیمای فکری مرگ در بین ساکنین شهر تهران



    دانشجو در تاریخ ۰۲ تیر ۱۳۹۵ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "سیمای فکری مرگ در بین ساکنین شهر تهران" را دفاع نموده است.


    مقطع تحصیلی
    دکتری تخصصی PhD
    محل دفاع
    کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 75938;کتابخانه دانشکده علوم اجتماعی شماره ثبت: رس 4986
    تاریخ دفاع
    ۰۲ تیر ۱۳۹۵

    در رساله حاضر سیمای فکری مرگ در بین برخی شهروندان شهر تهران مورد مطالعه قرار گرفته است. از جمله اهداف این پژوهش مطالعه نگرش افراد نسبت به مرگ و مردن، تشخیص نسبت مرگ و دین در دیدگاه های آنها و تشخیص عامل یا عوامل اجتماعی تبیین کننده این نگرش ها است. در این تحقیق، پس از مرور نظریه های جامعه شناختی موجود درباره مرگ و مردن و زمینه های اجتماعی تحقیق تلاش شده است تا با استفاده از روش نظریه مبنایی بر اساس تفسیر استراس و کوربین و تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته نگرش های بخشی از ساکنین شهر تهران درباره مرگ و مردن به دست آیند. در این راستا، با استفاده از روش نمونه گیری نظری با 40 نفر از ساکنین تهران در مناطق و نقاط مختلف شهر مصاحبه شد و مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافتند. در ادامه، پاسخ های مصاحبه شوندگان با انجام فرایندهای کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. در مرحله کدگذاری باز پس از تشخیص مفاهیم و مقولات مختلف، 6 مقوله اصلی تحت عناوین اندیشیدن به مرگ در زندگی روزمره، تجربه مواجه با مرگ و شرایط تفکر به آن، احساسات نسبت به مرگ، ابعاد تفکر به مرگ، استراتژی و راهبرد کنار آمدن با مرگ و پیامد تفکر به مرگ مشخص شدند. در مرحله کدگذاری محوری، با استفاده از اصطلاح نمایشنامه فرهنگی مرگ و مردن از کلایو سیل جامعه شناس معاصر انگلیسی و با کنار هم قرار دادن مقولات مختلف به دست آمده و نظم دهی آنها بر اساس الگوی حاصل از چینش 6 مقوله اصلی تحقیق، 9 نمایشنامه متمایز فرهنگی مرگ و مردن در بین مصاحبه شوندگان تشخیص داده شدند. بر این اساس، نگرش به مرگ و مردن در نمایشنامه های مرگ تقدیرگرا، مرگ معادگرا، مرگ شهادت طلبانه، مرگ عارفانه، مرگ تلفیقی، مرگ دنیوی، مرگ زیباشناختی/ پوچ گرایانه، مرگ ندانم گرا و مرگ ابهام گرا تشریح شدند. در ادامه، نگرش های مختلف افراد در رابطه با مقولات اصلی تحقیق که در قالب نمایشنامه های متفاوت ابراز شده اند مورد مقایسه و جمع بندی قرار گرفتند. سپس به منظور تشخیص نسبت مرگ و دین در نمایشنامه های ذکر شده با توجه به تعریف دین، دو دسته نمایشنامه تحت عناوین بیشتر دینی و بیشتر غیر دینی مشخص شدند. همچنین، مشخص شد که امکان فردی شدن دین در برخی نمایشنامه¬ها وجود دارد. تلفیقی بودن دیدگاه های برخی مصاحبه شوندگان در رابطه با مرگ و مردن و عدم همخوانی باورهای آنها با رفتارها و سبک زندگی شان از دیگر یافته های این پژوهش است. از اینرو، از ظاهر و رفتارهای برخی مصاحبه شوندگان نمی توان به دیدگاه ها و عقاید آنها پی برد. در مرحله کدگذاری انتخابی، نگرش به مرگ و مردن به عنوان مقوله مرکزی این تحقیق در نظر گرفته شد و تلاش شد تا عامل یا عوامل اجتماعی تبیین کننده نگرش های افراد به مرگ و مردن تعیین شوند. در نهایت، مشخص شد که در بین عوامل اجتماعی چون میزان مصرف پوشاک، میزان مصرف مواد غذایی، میزان مصرف فرهنگی، تعداد و تنوع انجام سفرهای داخلی و تعداد و تنوع انجام سفرهای خارجی( که همگی مولفه های مختلف مفهوم سبک زندگی هستند) و دیدگاه ها و نظرات مصاحبه شوندگان(و برخی رفتارهای آنها در رابطه با مقولات استراتژی های کنار آمدن با مرگ و پیامدهای تفکر به مرگ) در مورد مقولات 6 گانه ذکر شده رابطه علی وجود دارد. بر این اساس، هرگاه مصاحبه شونده¬ای از میزان بالای مصرف مادی(مصرف پوشاک و مواد غذایی) و/یا میزان بالا و متنوع مصرف فرهنگی و/یا تعداد زیاد و متنوع سفرهای داخلی و خارجی برخوردار باشد نگرش ها و دیدگاه های او درباره مرگ و مردن بازاندیشانه خواهد بود. این در حالی است که هرگاه چنین مولفه هایی در سبک زندگی فرد مصاحبه شونده حضور نداشته باشند دیدگاه او درباره مرگ و مردن غیربازاندیشانه خواهد بود. واژگان کلیدی: نگرش به مرگ و مردن، نمایشنامه فرهنگی، سبک زندگی، فردی شدن دین، تلفیقی بودن دیدگاه ها.
    Abstract
    The present dissertation studies the intellectual portrait of death between some Tehran residents. The study of people’s attitudes toward death & dying, the relations between death and religion in people’s viewpoints and finding social factors which can explain these attitudes are the important parts of our purposes in this research. After reviewing Sociological theories on death and dying and the social contexts of research, we tried to study some Tehran residents’ viewpoints on death and dying using grounded theory method (based on Strauss and Corbin’s interpretation) and semi-structured interview technic. Based on theoretical sampling, we interviewed with 40 residents in different geographical and social places of Tehran until we reached theoretical saturation. Then, the interviewees’ responses were analyzed performing open, axial, and selective coding. Performing open coding, we recognized six main categories include thinking towards death and dying in daily life, the experience of encountering death and dying, the conditions which encourage thinking about death and dying, feelings towards death and dying, the dimensions of thinking about death and dying, the strategies used by people to cope with death and dying, and finally the consequences of thinking about death and dying. Performing axial coding, we recognized nine cultural scripts about death and dying among interviewees. They determine interviewees’ attitudes towards death and dying as fatalistic, resurrection-oriented, martyrdom-oriented, mystical, mixed, secular, aesthetic/ nihilistic, agnostic, and ambiguity oriented. Performing selective coding, we recognized attitudes towards death and dying as our central category, and determined social factors which explain interviewees’ attitudes. Based on our limited and temporal theory, consuming a large number of clothes and foodstuff, and the great amount of various cultural products, besides doing lots of different traveling will bring an Interviewee reflexive ideas on death and dying while the lack of these social factors in one’s lifestyle leads him/her to non-reflexive thoughts on death and dying. Keywords: Attitudes towards death & Dying, Cultural Scripts, Life Style, Individualization of Religion, Mixed thoughts.