عنوان پایاننامه
مبانی سیاست عمومی در ایران عقل یا افسون ( درباره ناکامی سیاست رفاه اجتماعی در ایران ۱۳۹۲-۱۳۸۴
- رشته تحصیلی
- علوم سیاسی-سیاست گذاری عمومی
- مقطع تحصیلی
- دکتری تخصصی PhD
- محل دفاع
- کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 82099;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 82099
- تاریخ دفاع
- ۱۴ اسفند ۱۳۹۵
- دانشجو
- بهزاد عطارزاده
- استاد راهنما
- احمد نقیب زاده
- چکیده
- در تأمل پیرامون مبانی سیاست عمومی باید درباره مختصات و جایگاه آن در درون مفهوم دولت اندیشید. سیاست عمومی ساحتی از اراده یا عمل دولت است و بر همین اساس هم باید مستظهر به دو شأن عقلانیت اراد? دولت باشد؛ یکی عقلانیت کلّی یا مصلحت عمومی که ناظر بر عناصر و مناسبات عقلانی سوبژکتیو(آگاهی) و ابژکتیو(نهادی) دولت و متضمن وحدت تمایزیافت? مصلحت عمومی و منافع خصوصی است و دیگری عقلانیت صوری یا ابزاری که متضمن پیگیری بهترین راه حل برای تحقق مصلحت عمومی است. پرسش پژوهش ما پیرامون دلایل ناکامی سیاست عمومی در ایران در میان سالهای 1392-1384 بود که در پاسخ به آن کوشیدیم تا این ناکامی را بر اساس مبانی سیاست عمومی در ایران توضیح دهیم. در پاسخ به این پرسش و بر اساس مختصات و جایگاه مفهوم سیاستگذاری عمومی در درون مفهوم دولت، فرضیهای دووجهی را مطرح کردیم: دولت در ایران در دو وجه نهادهای بیرونی و آگاهی سیاستگذاران و کارگزاران از اصول دولت و سیاست عمومیْ درگیر عناصر و مناسباتی غیرعقلانی است، بهطوری که در اولی شاهد بسط فزایند? فساد و در دومی شاهد غلبه تصورات ایدئولوژیکی و آگاهی آشفته از مبانی دولت هستیم. در این رساله، کوشیدیم تا این فرضیه را به محک مواد و واقعیات سیاست و نهادهای عمومی در ایران بزنیم. چنانکه از مطالعه حاضر برمیآید، وجوه دوگانه مورد اشاره، در کنار یکدیگر، دلیل عمده ناکامی سیاست عمومی (با تأکید موردی بر حوزه رفاه اجتماعی) در ایران بوده است.
- Abstract
- The reflection on the theoretical/institutional foundations of public policy needs an understanding about its meaning and status under the concept of state. Public policy is a moment of the will/action of state. As such, it should be based on the two moments of the will of state: first, the “universal reason” or public interest which represents rational subjective and objective elements of state, and contains “the distinctive unity” of public interest and private interests; second, formal or instrumental rationality which presents the best solution to accomplish public interest. In this thesis, I put a question about the failure of public policies in Iran during the 2005-2013 period and tried to answer it from the perspective of the “Basis of public policy.” So, the hypothesis is: with regard to the two aspects of external institutions and policymakers/agents’ consciousness, the state in Iran is entangled in irrational elements and relations. As such, from the objective viewpoint, we can recognize an expanding corruption and, from the subjective viewpoint, a confused form of consciousness and ideological imaginaries are prevailed. Together, these two objective and subjective conditions are the major reasons of the failure of public policies in Iran.