عنوان پایاننامه
رابطه ی روش شناسی و مفهوم زنانگی دلالت های آن برای دانش سیاسی اجتماعی
- رشته تحصیلی
- علوم سیاسی-اندیشه های سیاسی
- مقطع تحصیلی
- دکتری تخصصی PhD
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP4430;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 81743;کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP4430;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 81743
- تاریخ دفاع
- ۰۴ بهمن ۱۳۹۵
- دانشجو
- سیده آمنه میرخوشخوی پهمدانی
- استاد راهنما
- جهانگیر معینی علمداری
- چکیده
- روش شناسی یکی از مهم ترین مباحث در رشته های مختلف علمی است که به بحث درباره خواستگاه روش، پیامدهای معرفتی کاربست آن، و چگونگی فرایند پژوهش می پردازد. مجادلات روش شناسی با حوزه های دیگر دانش از جمله معرفت شناسی و شناخت نیز مرتبط است. از جدید ترین مباحث مطرح در حوزه روش شناسی در چهار دهه اخیر، رابطه روش شناسی از منظر جنسیت و بویژه از مفهوم "زنانگی" است. مفهوم زنانگی که عمدتا ارجاع به ویژگی های توامان بیولوژیکی و برساخت اجتماعی دارد مورد توجه بسیاری از نظریه پردازان حوزه مطالعات زنان در فرایند تولید دانش به طور کلی و دانش اجتماعی به طور اخص قرار گرفت. این حوزه که تحت عنوان روش شناسی فمینیستی از آن یاد میشود با نظریه موضع گرایی شناخته می شود. نقطه تمرکز این نظریه، اهمیت بر تجربه زنان در زندگی اجتماعی و تاثیر ساختار سلسله مراتبی آن در فرایند تولید دانش و پژوهش است، با این تاکید که تجربه زنان به مثابه نوعی منبع تولید معرفت از فرایند ساخت دانش کنار گذاشته و سپس در فرایندهای پژوهش مغفول واقع شد. ذیل چنین مباحثی، دو ایده ی فراموش شدگی یا مسکوت واقع شدن تجربه و معرفت زنان و نیز موقعیت مندی پژوهشگر قرار داشت که در جست و جوی برون رفت از اولی و تبیین دومی بود و لذا سعی شد به لحاظ معرفت شناسی و نیز روش شناسی به مباحث فوق پرداخته شود. در این رساله سعی شد در جست و جوی پاسخ به این پرسش باشیم که آیا رابطه ای میان روش شناسی و مفهوم زنانگی وجود دارد یا خیر و دلالت های آن چیست؟ برای پاسخ به این سوال، رساله حاضر به لحاظ موضوعی به دو بخش معرفت شناسی و روش شناسی تقسیم شد. در بخش معرفت شناسی، فراموش شدگی جنسیت و معرفت زنانه به عنوان پیامد لوگوس مدرن تبیین گردید و آشکار شدن آن به مثابه امکانی از پدیدارشناسی معرفت ذیل مفهوم "لیشتونگ" یا روشنگاه با استفاده از نظریه مارتین هایدگر نشان داده می شود. در بخش روش شناسی نیز با استفاده از روش تحلیلی- تفسیری نشان داده می شود که رابطه ی روش شناسی با مفهوم زنانگی، بیانگر ارزش ها و موقعیت های پژوهشگر در ارتباط با جنسیت است، که با تمرکز بر دو مقوله ی "ارزش" و "عینیت" می توان آن را به مثابه امکانی از رویکرد جدید در مباحث روش شناسانه ی دانش سیاسی- اجتماعی تلقی نمود. در اینجا، موقعیت مندی پژوهشگر از موضع جنسیت، با مباحث روش شناسی ماکس وبر ذیل دو مفهوم "ارزش" و "عینیت" و پیشینه این مباحث در مناظرات روش شناسی علوم اجتماعی شرح داده می شود. سپس به عنوان دستاورد این پژوهش، کاربست این مفاهیم در ارتقا و غنای مباحث روش شناسی و نظریه موضع گرایی بیان می شود.
- Abstract
- : Methodology is one of the most important topics in the scientific disciplines to discuss the origin of the Method, the epistemic consequences of its application, and how the research process. Methodologies debate is related to other areas of knowledge, including epistemology and cognition. In the past four decades, the relation between methodology and gender, especially the concept of “femininity” is an important issues in feminist philosophy of knowledge, sciences methodology and epistemology. The concept of femininity which mainly refer to the characteristics of both biological and social constructivism that is important in the process of production of knowledge and social sciences. This area is known by feminist methodology, especially Standpoint Theory. The focus of this theory is the importance of the experience of women in public life and its hierarchical structure effects in the process of knowledge and research production, with emphasis that women experience as a one of the sources of knowledge put aside from the process of building knowledge and have been neglected research processes. Following these discussions, the silence or being forgotten of women knowledge and experiences, also situated position of researcher are two ideas that explain in this dissertation through epistemology and methodology debates. The main question here is; whether we can see a relationship between methodology and the concept of femininity, what are its implications? To answer this question, thesis thematically divided into two parts: epistemology and methodology. In the epistemology section, gender and feminist epistemology forgotten is a consequence of modern Logos and its disclosure show as the epistemic phenomenology under “Lichtung” concept or Clearing in Martin Heidegger. In the methodology section by analytical-interpretation I explain the relation between methodology and femininity concept that express researcher values and positions to women, which focuses on the concept of "value" and "objectivity" as a possibility of new approaches in the social-political disciplines. Here, the researcher gender situated is described through Max Weber methodology under the concepts of "value" and "objectivity" and to explain the history of these topics in social science methodology. Then, as a result, I show the application of these concepts to improve and enrich the discussions of feminist methodology debate and Standpoint Theory.