عنوان پایاننامه
بررسی تغییرات اندیشه اجتماعی فقهای امامیه باتاکید بر آراء شیخ مفید و سید مرتضی علم الهدی
- رشته تحصیلی
- جامعه شناسی-نظری فرهنگی
- مقطع تحصیلی
- دکتری تخصصی PhD
- محل دفاع
- کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 76238;کتابخانه دانشکده علوم اجتماعی شماره ثبت: رس 4995;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 76238;کتابخانه دانشکده علوم اجتماعی شماره ثبت: رس 4995
- تاریخ دفاع
- ۱۲ مهر ۱۳۹۵
- دانشجو
- محمدرضا قائمی نیک
- استاد راهنما
- حمید پارسانیا
- چکیده
- دانش و اندیشه فقهی، خواه فردی و خواه جمعی که آموختن مقداری از آن، بر هر فرد مسلمان واجب و ضروری است، حداقل دو عنصر و ویژگیِ دارد: اولاً معطوف به عمل است و ثانیاً منابع و مبانی الهیاتی ثابت و معصوم از خطا دارد. برای تحقیق در تاریخ این نوع از دانش، مطابق با این دو ویژگی، از روششناسی بنیادین استفاده کردهایم. در این روششناسی، هر نظریه، یک وجه منطقی ثابت و مرتبط با نفسالامر وجود دارد و یک وجه متغیرِ تاریخی که معمولاً عناصر آن در حوزهفرهنگ حضور به هم رسانده و به همین دلیل شناخت ارتباط این عوامل با نظریات علمی به منزله شناخت رابطه نظریه با فرهنگ است. نظریات جامعهشناسی مدرن هرچند به توضیح «کنش و عمل» جمعی انسان مدرن میپردازند، اما بهدلیل ماهیت غیردینی (سکولار) نمیتوانند در توضیح اندیشه فقهی و تغییرات آن کارامد باشند. همچنین فلسفه عملی یونانی، از جمله ارسطو شامل دانش فقهی نبوده است و نمیتوان از آن در توضیح این دانش که معطوف به عمل مسلمین است، بهره برد. ابونصر فارابی دو دانش فقه و کلام را در ذیل حکمت عملی تعریف میکند و حکمت عملی را تابع منطق حکمت نظری قرار میدهد. از اینرو ما کوشیدهایم تا مبانی انسانشناسی، هستیشناسی و معرفتشناسی روششناسی بنیادین را با تکیه بر حکمت نظری فارابی توضیح دهیم. مطابق با مبانی فارابی و همچنین تقسیمبندی او از علوم اندیشه فقهای سده سوم تا پنجم هجری از جمله شیخ کلینی، شیخ صدوق، شیخ مفید و سیدمرتضی علمالهدی یک وجه ثابت و هسته مرکزی دارد که شامل متن قرآن و سیره و احادیث معصومین است و وجه متغیر آن، در تعامل با علم کلام تعریف میشود. بنابراین برای بررسی «تغییرات» اندیشه اجتماعی فقهای مذکور، دانش کلام و مهمترین مسئله کلامیِ مدنظر آنها یعنی عصمت امامان معصوم و غیبت آخرین آنها بررسی شده است. کلام شیخ صدوق به شکل نقلی و کلام شیخ مفید و سیدمرتضی با رویکرد عقلانی، در تعامل با کلام معتزله و اشاعره و با تکیه بر قاعده لطف به مسئله مذکور پرداختهاند و نظریه اجتماعی-سیاسی ولایت فقیه را صورتبندی کردهاند.
- Abstract
- Juridical thought/knowledge, either individually or collectively, is sufficiently necessary for any Muslim to be learned. This thought/knowledge has two elements: 1. Relation to action/practice and 2. Theological sources and foundations that are stable and infallible. According to these two elements, we use foudamental methodology for reasrch in history of this knowledge/thought. One theory or thought, in the methodology, has a stable and logical dimension that is related to per se and a changeable historical dimension that its elements are confronted in the culture. So recognizing the relation between these elements and scientific theories means recognizing the relation between theory and culture. The modern sociological theories explain social action of modern human but because of their secular nature aren`t suitable for explaining of juridical thought and its changes. Greek practical philosophy, specially Aristotle`s practical philosophy, doesn’t consist of juridical knowledge and so couldn't be suitable for explaining juridical thought and its changes. In return, Farabi`s practical wisdom (civil science) that logically depends on speculative wisdom consists of Jurisprudence and Kalam. So we attempt to explain foundations of anthropologic, ontologic and epistemologic of fundamental methodology by philosophy of Farabi. Therfore thought of shism jurists between third and fifth century A.H. including al-Kulayni (260-329 A.h.), Al-Shaykh al- Saduq (306-381 A.h.), al-Shaykh al-Mufid (336-413 A.h.) and al-Seyed al-Murtadha (355-436 A.h.) has a stable and infallible dimension which includes Quran and Sunnah (speeches and practices of Holy prophet of Islam and his family of the House (Ahl al-Bayt)) and has a changeable dimension that is defined by Kalam and its matters. Therefore we study changes of juridical social thought of mentioned shism jurists through studying their Kalam and their important theological matters, namely infallibility of 12 Imam and absence of twelfth of them (Occultation). Al- Shaykh al-Saduq`s approach in Kalam is “quoted speech” form (Naqli) and approach of Kalam of al-Shaykh al-Mufid and al-Sharif al-Murtadha is “argumentative” form (Aqlani). Al-Shaykh al-Mufid and al-Sharif al-Murtadha have intellectual communication with Mu'tazilite and Ash'arites. They explain infallibility of 12 Imam and occultation of twelfth of them through principle of Favor and formulated a social-political theory named Welayat Faqih. Key words: fundamental methodology, Juridical thought, Kalam, Farabi, al-Kulayni, Al-Shaykh al-Saduq, al-Shaykh al-Mufid, al-Seyed al-Murtadha, principle of Favor, infallibility, Occultation.