عنوان پایان‌نامه

اوباما و امنیتی کردن موضوع ایران: استراتژی قدیمی روشهای جدید



    دانشجو در تاریخ ۱۱ بهمن ۱۳۹۵ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "اوباما و امنیتی کردن موضوع ایران: استراتژی قدیمی روشهای جدید" را دفاع نموده است.


    مقطع تحصیلی
    دکتری تخصصی PhD
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده مطالعات جهان شماره ثبت: PHD.US74 363 1395;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 78914;کتابخانه دانشکده مطالعات جهان شماره ثبت: PHD.US74 363 1395;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 78914
    تاریخ دفاع
    ۱۱ بهمن ۱۳۹۵

    روابط ایران وایالات متحده تحت تاثیر حوادث مختلفی تغییرات اساسی را تجربه کرده است. انقلاب ایران یکی از مهمترین این حوادث بوده است که قالب بندی سیاست خارجی آمریکا در رابطه با ایران رابه صورت اساسی تغییر داده است. سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران پس از انقلاب اسلامی سال 1357 برخلاف گذشته؛ همواره این کشور را به عنوان یک خطر امنیتی درک کرده است و تلاش برای معرفی آن به عنوان یک خطر امنیتی برای همه کشور ها داشته است. این تلاش آمریکا از لحاظ نظری با چارچوب تئوریک امنیتی سازی از مکتب امنیتی کپنهاگ مطابقت دارد. براساس داده های نظری؛ امنیتی سازی به عمل زبانی اطلاق می شود که از اعمال کاملا سیاسی برداشت ها و تصورات کاملا امنیتی پدید می آورد تا علیه کشور هدف اجماع بین المللی شکل دهد. اجماعی که در شرایط خاص می تواند حتی منجر به استفاده از ابزار نظامی برای برخورد با کشور امنیتی شده شود. روند امنیتی سازی آمریکا علیه ایران در برهه های مختلف تحت تاثیر عوامل متعدد جهانی نظیر جنگ سرد و منطقه ای نظیر جنگ ایران یا جنگ دوم خلیج فارس چندان عیان نبوده است. اما با پایان جنگ سرد و برداشته شدن موانع ذکر شده، در دوره های کلینتون و بوش؛ امنیتی کردن ایران بصورت مشخص تر و با شدت بیشتر در دستور کار قرار گرفت. از بسیاری از جهات دوره اوباما اوج امنیتی سازی ایران به عنوان یک خطر وجودی برای آمریکا و همه کشور های جهان بوده است. سوالی که در این خصوص به ذهن خطور می کند ناظر بر این مطلب است که تفاوت امنیتی سازی اوباما با دولتهای پیشین آمریکا چه بوده است که اجماع سازی این کشور علیه ایران را موجب شده است؟با بررسی و تحلیل تمام سخنرانی های حلقه اول تصمیم گیری دولت اوباما در خصوص ایران در می میابیم که امنیتی سازی اوباما براساس اصولی نظیر معرفی ایران به عنوان یک کشور ناقض حقوق بین الملل، یک کشور بی ثبات کننده حکومت های منطقه ای، عدم متمایل به مذاکره مستقیم و مبتنی بر احترام با آمریکا، بدنبال دستیابی به سلاح هسته ای، بدنبال ایجاد تهدید موشکی برای باقی کشورها، حمایت از گروههای تروریستی(مقاومت)، ناقض حقوق بشر و حقوق اقلیت ها و به لحاظ اقتصادی خطرناک برای صلح و امنیت بین المل بوده است. این ادعاها؛ پایه های شکل دهی به تصویر کلان خطر وجودی ایران برای سایر کشور ها را شکل می داده است و زمینه اجماع آنها علیه این کشور را فراهم آورد.
    Abstract
    This dissertation is based on the Copenhagen School theoretical framework, which looks at security as a comprehensive concept in five dimensions. Securitization is one of the most important parts of the Copenhagen School and explains that how a political issue could be perceived as security threat. This theoretical framework brought the dissertation a comprehensive understanding of security and also a relative, useful categorization of security strategy in foreign policy. This dissertation argues that U.S foreign policy towards Iran has been so uncertain and variable since the beginning of this relation, but alongside of the fluctuation, some kind of consistency is distinguishable. Until the 1979, Islamic revolution Iranian people played a major role in the American anti-communism strategy in the Middle East. The U.S. grand strategy was based on its confrontation with the USSR, and Iran was the key for controlling the Middle East. The process of underpinning Iran’s power as a liberal alliance in the region was the core idea in American consideration towards Iran. After the 1979 revolution, Iran as a regional actor, had changed its priority and no longer identified itself in the western coalition. On the other hand, America also changed its identification of Iran as a friend and started to demonize Iran’s role in the Middle East and the world. During Obama’s presidency, Iran was under the toughest sanctions imposed in the history with the most international support ever shaped behind theses pressure. This dissertation argue that Obama’s foreign policy toward Iran was also a securitization process because Iran was accused of being a threat based on what it had never done or claimed to do. In this regard, Obama create a narrative about an alleged Iranian nuclear weapon program, missile threat, support of terrorism, refusal of the international law, direct negotiation with the US, destabilization of the region, violation of human rights of its own people, and usage of economic factors to unleash Iranian existential threats against regional countries, US people, and world peace. This dissertation argue that Obama had no clear and tangible evidence for his claims about Iran but used them to show other countries that Iran was a threat for their safety and the world peace. Iranian officials had never argued, talked, or spoke in the way Obama tried to portray. Iranian always used tangible evidence and explained the ideological views to show that they were not a threat for other nations, but they kept the right to defend themselves.