عنوان پایان‌نامه

مطالعه تطبیقی سیاست گذاری فرهنگی در ایران و ترکیه



    دانشجو در تاریخ ۳۰ تیر ۱۳۹۵ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "مطالعه تطبیقی سیاست گذاری فرهنگی در ایران و ترکیه" را دفاع نموده است.


    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP4247;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 77966;کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP4247;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 77966
    تاریخ دفاع
    ۳۰ تیر ۱۳۹۵
    دانشجو
    محمد صفار
    استاد راهنما
    مجید وحید

    سیاست فرهنگی در خلأ تعیین نمی‌شود. به عبارت دیگر منوط به گرایشات اجتماعی، شرایط سیاسی و جغرافیایی، چارچوب‌های ایدئولوژیکی و مذهبی و نیز شرایط اقتصادی است و از آن‌ها بسیار تأثیر می‌پذیرد. در عمل، سیاست فرهنگی را می‌توان مجموعه فعالیت‌های دولت در ارتباط با هنرها (از جمله صنایع فرهنگی سودآور)، ادبیات و میراث تلقی کرد. بنابراین سیاست فرهنگی مشتمل بر آن بخش از راهبردها و فعالیت‌های دولت است که به موضوعات تولید، توزیع، بازاریابی و مصرف محصولات فرهنگی و هنری مربوط می‌شود. یکی از ویژگی‌های سیاست فرهنگی این است که نیتی در خود نهفته دارد که تلویحاً در برنامه‌های مربوطه تعقیب می‌شود. امروز، قلمرو فرهنگ گسترده‌تر شده و بیش از هر زمان دیگری، توسعه اقتصادی، اجتماعی و امنیت کشورها با مسائل فرهنگی عجین شده است. با توجه به همین واقعیت است که امور فرهنگی محور و اساس فعالیت‌های مختلف قرار گرفته است. اهمیت فرهنگ از آنجا نشأت می‌گیرد که فرهنگ زیر‌ساخت همه جوامع را برای رشد و توسعه پایدار شکل می‌دهد و دستیابی به توسعه و پیشرفت جامع بدون توجه به فرهنگ و توسعه فرهنگی از یک طرف و اجرا و برقراری عدالت اجتماعی از طرف دیگر، ناکام خواهد ماند. فرهنگ یکی از مؤلفه‌های قدرت نرم‌افزاری است و مدیریت تحولات فکری جامعه نیازمند پژوهش‌های دقیق و کاربردی است. در دهه اخیر پژوهش‌های مختلف و متعددی درباره سیاستگذاری فرهنگی در ایران انجام شده است که برای دستیابی به برداشتی از وضعیت این حوزه بسیار مفید هستند. اما علی‌رغم ارزش قابل توجه مطالعات تطبیقی در سیاستگذاری، مطالعه تطبیقی در این حوزه صورت نگرفته است. در این پژوهش قصد داریم به مطالعه تطبیقی سیاستگذاری فرهنگی در ایران و ترکیه بپردازیم. وجوه اشتراک و افتراق ما با ترکیه کم نیست و یک مطالعه تطبیقی می‌تواند درس‌های زیادی به سیاستگذاران فرهنگی ما بیاموزد. با شناخت نقاط قوت و ضعف سیاستگذاری فرهنگی در دو کشور می‌توانیم نقاط قوت خود را تقویت نموده و نقاط ضعف خود را اصلاح نماییم. در این پژوهش در نظریم داریم به مطالعه تطبیقی سیاستگذاری فرهنگی در دو کشور ایران و ترکیه بپردازیم. از جمله بررسی تطبیقی عملکرد دو نهاد رسمی سیاستگذاری فرهنگی در این کشورها یعنی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در ایران و وزارت فرهنگ و گردشگری در ترکیه مبنای کار ماست. با بررسی اسناد بالادستی و برنامه‌های توسعه در این دو کشور، ضمن شناسایی مرجعیت سیاست‌های فرهنگی آن‌ها، میزان همسویی این سیاست‌ها با مرجعیت سیاسی در این کشورها را بررسی خواهیم کرد. در پایان درس‌هایی که می‌توانیم از این پژوهش برای بهبود سیاست‌های فرهنگی بگیریم را تشریح خواهیم نمود و توصیه‌های سیاستی حاصله را بر خواهیم شمرد.
    Abstract
    Cultural policy is not determined in vacuum. In other words, it is subject to social trends, political and geographic situation, ideological and religious frameworks and also, economic conditions and accepts many impacts from them. In practice, the government's cultural policy can be associated with art activities (including profitable cultural industries), literature and heritage. Therefore, cultural policy, including the part of the government's strategies and activities to the production, distribution, marketing and consumption of cultural and artistic products. One of the characteristics lies in every cultural policy is that it has an implicit intention which will be pursued in respective programs. Today, cultural realm is much broader and more diverse than ever, economic and social development and security is ingrained with cultural issues. Due to this fact, Cultural Affairs is a pivotal in many activities. The importance of culture stems from the fact that culture forms the backbone of growth and sustainable development in all societies and without attention to culture and cultural development on the one hand and implementing social justice on the other hand, every try to achieve comprehensive development will fail. Culture is one of the components of soft power and managing intellectual change requires detailed and applied research. In recent decade, various studies have been done on cultural policies in Iran which are very useful to gain an understanding of the conditions in these areas. In spite of considerable value in comparative policy-making studies, comparative studies has not been done in this area. In this study, we plan to pay a comparative study of cultural policies in Iran and Turkey. There are a lot of similarities and differences between these two countries and a comparative study can teach many lessons to our policymakers. By knowing the strengths and weaknesses of cultural policy in these two countries, we can strengthen our strengths and correct our weaknesses. As mentioned earlier, in this study we are going to do a comparative study of cultural policies in Iran and Turkey. One of core stones of our comparative study is of the performance of two official cultural policy-makers in these countries, the Ministry of Culture and Islamic Guidance in Iran and the Ministry of Culture and Tourism in Turkey. By examining the official documents and development programs in these two countries, besides recognizing the authority of their cultural policies, we will discuss how much their cultural policies are in accordance with their political referential. At the end, the lessons which we can draw from this research to improve cultural policies will be mentioned and the resulting policy recommendations will be considered.