عنوان پایاننامه
برنامه هسته ای ایران و تاثیر آن بر سیاست خارجی اتحادیه اروپا در قبال جمهوری اسلامی ایران
- رشته تحصیلی
- مطالعات منطقه ای-مطالعات اروپا
- مقطع تحصیلی
- دکتری تخصصی PhD
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP3838;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 69073;کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP3838;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 69073
- تاریخ دفاع
- ۱۴ فروردین ۱۳۹۴
- دانشجو
- علیرضا ثمودی پیله رود
- استاد راهنما
- سیدداود آقائی
- چکیده
- دولتهای عضو اتحادیه اروپایی پس ¬از موفقیتهای چشمگیر در زمینه همگرایی اقتصادی و همکاریهای تجاری دریافتند که یک اروپای هرچند قدرتمند به لحاظ اقتصادی، اگر چنانچه نتواند از صدایی واحد در عرصه بینالمللی برخوردار شود، بدون تردید در سایه دیگر قدرتهای جهانی قرار خواهد گرفت. از این رو، موفقیت خود را در گروی در پیش گرفتن یک سیاست خارجی و امنیتی مشترک دیدند. این هدف به صورت جدی در پیمان ماستریخت در سال 1992 و به عنوان رکن دوم از سه رکن این پیمان مورد توجه سیاستهای کلان اتحادیه اروپا قرار گرفت و در پیمان¬های بعدی همچون پیمان آمستردام (1997)، پیمان نیس (2000)، پیمان قانون اساسی (2004، که البته با شکست مواجه شد) و پیمان اصلاحی لیسبون (2007) تکمیل شد. از سوی دیگر، کشورهای اروپایی در طول چند دهه گذشته تلاش فراوانی را در زمینه منع گسترش سلاحهای کشتار جمعی انجام دادهاند. یکی از مهمترین موضوعاتی که اتحادیه اروپا در زمینه سلاحهای کشتار جمعی بهطور مستقیم با آن درگیر بوده است، برنامه هستهای ایران میباشد که در طول چند سال گذشته به مهمترین موضوع در روابط تهران با بروکسل تبدیل شده است. با وجود اختلافهای کشورهای اروپایی درباره موضوعات مهم بینالمللی، جمهوری اسلامی ایران و نحوه مواجهه با آن از معدود حوزه¬هایی است که کشورهای اروپایی به خوبی توانسته¬اند در قالب سیاست خارجی و امنیتی مشترک، رویکرد و موضعی واحد در پیش بگیرند. توافق بر سر ارجاع برنامه ایران به شورای امنیت سازمان ملل، حمایت از تصویب قطعنامه¬های تحریمی بر ضد ایران از سوی شورای امنیت، اعمال تحریم-های یکجانبه بر ضد ایران و البته اشخاص و نهادهای ایرانی و تحریم خرید نفت ایران توسط کشورهای اروپایی از مهمترین مصادیق رویکرد واحد و یکپارچه کشورهای اروپایی در قبال ایران میباشد که در قالب سیاست خارجی و امنیتی مشترک تحقق یافته است. بنابراین، با توجه به اختلافهای کشورهای اروپایی در موضوعات گوناگون و نبود اجماع در زمینه سیاست خارجی و امنیتی مشترک در بحرانهایی همانند کوزوو، حمله به عراق و یا بحران لیبی و سوریه، مساله¬ای که در این پژوهش مورد بررسی قرار می¬گیرد، دلایل و چرایی در پیش گرفتن یک سیاست مشترک در قالب سیاست خارجی و امنیتی مشترک از سوی کشورهای اروپایی در قبال برنامه هستهای ایران است. پرسش به این پاسخ در قالب فرضیه پژوهش به این گونه است که: سیاست¬ها و عملکرد ایران در حوزه هسته¬ای، نقش کشورهای عرب به ویژه عربستان، تدوین راهبرد امنیتی اروپا (2003)، تلاش اروپا برای ایفای نقش پررنگ¬تر در عرصه نظام بین¬الملل، روی کارآمدن رهبران آتلانتیک¬گرا در اروپا و سیاستهای خصمانه آمریکا و اسرائیل در قبال ایران از مهمترین عواملی هستند که موجب شکل¬گیری پندار از ایران به عنوان یک تهدید امنیتی برای کشورهای اروپایی شده و زمینه لازم را برای ایجاد همگرایی در سیاستهای اتحادیه اروپا در قبال ایران فراهم کرده است.
- Abstract
- After achieving a considerable success in economic convergence and trade cooperation, the EU member states came to an understanding that they will be sidelined by other powers in international affairs unless they speak with one voice concerning major international issues. As result, they moved toward adopting cohesive foreign and security policies. This goal was met by concluding a number of agreements and treaties including Maastricht Treaty (1992), Amsterdam Treaty (1997), Nice Treaty (2000), European Constitutional (2004) and Lisbon Reform Treaty (2007). The EU has alsoadopted a policy of countering the spread of Weapons of Mass Destruction. Iran’s nuclear program is one of the important issues in which the EU has been actively involved in the past decade despite the importance of Tehran- Brussels relations. The EU member states have differences on some major international issues, but how to deal with Islamic Republic of Iran, is among the very rare areas in which the EU has managed to adopt a common policy within the framework of its Common Foreign and Security Policy (CFSP). Agreement to refer Iran’s nuclear dossier to the UNSC, support of issuance of UN resolutions against Iran, implementing restrictive measure including unilateral sanctions on Tehran, and imposing oil embargo have been done within the EU’s CFSP. Therefore, despite the lack of consensus among EU member states on how to deal with major international crises including Kosovo war (1999), Iraq war (2003) or recent Syria and Libya crises, what will be scrutinized in this research is the reasons for the of EU’s success in adopting a cohesive position toward Iran’s nuclear program within CFSP. The research hypothesis is: the adoption of European Security strategy (2003), changes in European countries’ leadership, EU’s effort to play a more visible role in international system, the American and Israeli attempts to introduce Iran as a security threat, Iran’s nuclear policies under president Ahmadinejad, Arab countries’ military and economic relations with European countries are among the most important factors which have resulted in the formation of a perception of Iran as a security threat among the European countries and has paved the way for a convergence in the EU’s policies toward Iran.