عنوان پایان‌نامه

فاصله نسلها در آثار انی ارنو و فریبا وفی،تابعیت یا کناره گیری از مدرنیته؟



    دانشجو در تاریخ ۲۰ دی ۱۳۹۴ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "فاصله نسلها در آثار انی ارنو و فریبا وفی،تابعیت یا کناره گیری از مدرنیته؟" را دفاع نموده است.


    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده زبانها و ادبیات خارجی شماره ثبت: 2/1913;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 73545;کتابخانه دانشکده زبانها و ادبیات خارجی شماره ثبت: 2/1913;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 73545
    تاریخ دفاع
    ۲۰ دی ۱۳۹۴
    استاد راهنما
    اسفندیار اسفندی

    چکیده این پژوهش به دلیل تمایل به انجام یک مطالعه تطبیقی بر مفهوم شکاف نسلها در آثار آنی ارنو و فریبا وفی به منظور توسعه یک چشم انداز خیره کننده از نمادها و مصداق های مدرنیته در شکست پیوند بین فرد و جامعه? تدوین شده است. با ظهور مدرنیته، فاصله بین نسل امروز و دیروز در حال تبدیل شدن به شکافی عمیق است. این عدم درک متقابل بین دو نسل، به واقع و بطور عینی در آثار فریبا وفی، نویسنده ی معاصر آذربایجان ایران و آنی ارنو، نویسنده معاصر فرانسوی دارای مهارت ویژه در تک صدایی و تجزیه و تحلیل خویش محور، متجلی شده است. هر دو با جاه طلبی ادبی خود به برجسته نمودن این شکاف بی رحمانه بین دو نسل پرداخته اند، و این مسئله را در برداشت شخصیت های داستانهایشان از فضا-زمان و همچنین در طراحی جهان درونی ایشان بازتاب داده اند. این خود علت بسیاری از مشکلاتی است که آثار این دو نویسنده پژواک آن است. تجربه ی این دوره ی گذر از سنت به مدرنیته منجر به ظهور شخصیتهای کهن الگویی دارای اخلاق سنتی و در تضاد با اندیشه مدرن شده است. این دوگانگی مشکلاتی را در پی دارد که ساختار اجتماعی را تحت الشعاع قرار می دهد. این شخصیت ها متفاوت از آنچه که در رمان کلاسیک شاهد هستیم? که در آن سرنوشت و قضاوقدر نقش بسزایی در پیشبرد سیر داستانی ایفا می کنند? عمل می کنند. ایشان منفعل نیستند، و نه تنها دستخوش موضوعات چالش برانگیز قرار نمی گیرند بلکه خود? با زیر سوال بردن موضوعات اجتماعی? چالش بوجود می آورند و بدین ترتیب بواسطه ی اعمال? کنش ها و واکنش ها و رفتارهایشان? خویشتن خویش را تثبیت نموده و به زندگی خود معنای متفاوتی می دهند. بنابراین تابعیت یا کناره گیری از مدرنیته از طریق امتناع اخلاقی و گرایش به تغییر اصول و ساختارها برای بازسازی موقعیت اجتماعی خود و در نتیجه? دریافت یک واقعیت اجتماعی ارزشمند و اصیل و جاه طلب? معنا می یابد. این شکاف اجتماعی اغلب با نوعی فروپاشی همراه است، اما گاهی اوقات به تغییر بنیادی ذهنیت نسبت به آداب و رسوم و ارزش های فرهنگی پدر و مادر می انجامد. آثار این دو نویسنده، بواسطه کیفیت بالایی که در پرکردن خلا ناشی از این شکاف از طریق نوشتار? دارند? متمایز و ارزشمند هستند. در واقع، متن تنها جایی است که این شکاف در آن آشکار می شود و در آن این تغییرات متظاهر شده و واقعیت آن شکل می گیرد. آثار ارنو و وفی، نه تنها بیان ساده و شفاف از واقعیت اجتماعی هستند، بلکه اقدامی ضروری در مقابل نابرابری ها و ناهنجاری های اجتماعی نیز هستند، که نه تنها زخم را نمایان می کنند? بلکه درمان زخم را نیز نشان می دهند. با پناه گرفتن در نوشتار ادبی و دنیای رمان به عنوان راه فرار از ناکامی های زندگی فردی و اجتماعی? ایشان به نوعی مومیایی کردن درد دست یافته اند. این پژوهش به درک مسائل واقعی از مفهوم فردیت و جمعیت که میدان های ادبی، جامعه سیاسی و اجتماعی و حتی انسان شناسی فرانسه و ایران معاصر را دربر می گیرد? کمک بسیار زیادی می کند. در واقع پروژه دارای دو بعد است: نخست، مطالعه نفوذ مدرنیته در حوزه ی اجتماعی و ادبی، و سپس مطالعه مفهوم شکاف و فاصله ی نسلها به عنوان نقطه مرجع ایدئولوژیک تحقیق در زمینه ی اجتماعی و ادبی معاصر فرانسه و ایران.
    Abstract
    .Cette recherche est suscitée par le désir de mener une étude comparative sur le concept d'écart générationnel dans l'œuvre d'Annie Ernaux et de Fariba Vafi afin d'élaborer un panorama saisissant des avatars de la modernité dans la décomposition des liens entre l'individu et la société. Une fois la modernité devient en vogue, la distance entre la génération d'aujourd'hui et d'hier est de plus en plus grande. Cette absence d'entente mutuelle, je l’ai trouvé bel et bien caractérisée dans l'œuvre de Fariba Vafi, l'écrivain qui se classe à l’extrême contemporain persan de l’Azerbaïdjan iranien, et d'Annie Ernaux, écrivaine française et habile en monologue et autoanalyse, ayant toutes les deux l'ambition de mettre en relief ce fossé cruel entre les deux générations, dans leur perception de l'espace-temps aussi bien que dans la conception de leurs univers intimes. Ce qui serait la cause de nombreux problèmes dont l'œuvre de ces deux écrivains fait écho. Ce vécu de transition mène à l'apparition des personnages archétypaux doués d'une morale traditionnelle et en revanche avec une pensée moderne. Cette dualité provoquerait une série de problèmes dont la société ne reste pas à l'écart. On part d'un constat pessimiste. Ces personnages agissent différemment que ce qu'on voit dans les romans classiques où le poids subi de la fatalité et du destin joue un rôle très important dans la marche de l'histoire. Ils ne sont plus passifs, pas plus que l'objet d’une remise en question, mais plutôt sujet à remettre en question par excellence, et vivent dans et par leurs actes sans quoi leur vie n'aurait pas de sens. C'est ainsi que leur soumission ou démission face à la modernité prend du sens au travers d'une morale de refus, d'un goût de changement pour réhabiliter leur statut social et ainsi s'approprier une réalité sociale respectable et exigeante. Cette mise à l'écart sociale s'accompagne souvent d'une rupture, mais quelque fois d'un repli identitaire vers les coutumes et les valeurs culturelles des parents. L'œuvre de nos deux écrivains, se distingue par leur qualité de combler cet écart dans et par l'écriture. En fait, l'écriture, est le seul lieu à priori où cet écart se masque et se révèle, où ces changements se révèlent et se modifient, où ces réalités se nouent et se nuancent en toute nudité. L'œuvre d'Ernaux et de Fariba Vafi, ne serait pas seulement une expression simple et lucide des réalités sociales, mais aussi une action critique sur l’inégalité sociale, le mal et son remède. Elles se réfugient, en fait, dans l'écriture comme fuite pour trouver un baume de douleur. Cette étude permettra de comprendre les véritables enjeux du concept d’individu qui croise le champ littéraire, sociopolitique et même anthropologique de la société iranienne et française contemporaine. L'entreprise a une double dimension: d'abord, l'étude de l'intrusion de la modernité dans le champ social et littéraire, ensuite, l'étude de la notion d'écart en tant que point d'appui de toute référence idéologique de cette recherche dans le contexte social français et iranien extrême contemporain.