عنوان پایاننامه
بررسی مبانی و ساختار حکومت اسلامی در اندیشه حضرت امام خمینی (ره ) و عبدالرزاق سنهوری
- رشته تحصیلی
- حقوق عمومی
- مقطع تحصیلی
- دکتری تخصصی PhD
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP3937;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 71500
- تاریخ دفاع
- ۲۸ شهریور ۱۳۹۴
- دانشجو
- یاسر احمدوند
- استاد راهنما
- محمدجواد جاوید
- چکیده
- ساختار حقوقی حکومتهای معاصر اسلامی لزوماً از شکل واحدی پیروی نمی کند، اما اغلب مبانی این ساختار مبتنی بر اصول اسلامی است. از سوی دیگری نوعی پیچیدگی در وضع معاصر و تنوع ساختارها باعث شده است تا دغدغه مدلی درخورِ وضع معاصر، همواره به ذهن متفکران مسلمان اعم از فقیه و حقوقدان خطور کند. در هر دو نظرگاه مورد مطالعه این نوشتار ، یعنی نظریه ی جمهوری اسلامی مبتنی بر ولایت مطلقه ی فقیه امام خمینی(ره) و نظریه ی جمهوریت شورایی مبتنی بر خلافت راشده سنهوری، اولاً پیوند میان سنت دینی و رهیافت های نوین دانش سیاسی و حقوقی عمومی در شکل گیری ساختار حکومت مشهود است. و ثانیاً نقش اراده ی عمومی در تکوین نهادهای سیاسی و ساختار حکومتی ملحوظ است. اگر چه الگوی امام خمینی(ره) مبتنی بر نظریه ی نصب حاکم است و الگوی سنهوری مبتنی بر انتخاب حاکم، طرح امام خمینی(ره) از حیث شیوه های بروز اراده مردمی در سطوح مختلف متفاوت تر از طرح حکومتی سنهوری است. کیفیّت روزآمد ساختار حکومتی مورد نظر امام خمینی(ره) و سنهوری در یک نگاه به واسطه ی تاثیرپذیری از فضای معاصر و انگاره های دموکراتیک است، که به سهم خود در کنار مبانی مورد وفاق دینی، می تواند این فرضیه را پیش آورد که تقریب آراء حکومتی ایشان، زمینه ساز تحقق ساختاری مورد وفاق تواند بود. این نوشتار با توجه به روش توصیفی – تحلیلی خود به رغم برخی تفاوت ها نظیر اختلاف، در مبانی مشروعیت حاکم اسلامی مطابق نظریه نصب در اندیشه امام خمینی(ره) یا نظریه انتخاب در اندیشه سنهوری، نشان می دهد که در حوزه ی ساختار حکومت اسلامی، سرفصل های مشترک و مورد وفاق نظیر مشارکت عمومی ، تعیین حاکمان ( از رهگذر انتخاب امّت )، تفکیک و تعامل قوا با تمسک به تمهیداتی نظیر انتخابات و نهادینه سازی شورا می تواند راهشگای تحقق یک الگوی واحد باشد. به علاوه این بسترهای وفاق با عنایت به زمینه هایی نظیر اشتراک نظری در شرایط حاکم ( علم، عدالت و حکمت ) ، حوزه ی اختیارات و وظایف حاکم ( در دو سطح سیاسی و اجرایی ) و جایگاه فائقه ی حاکم اسلامی، تفکیک قوای سه گانه ، دولت فراگیر اسلامی ( دولت فدرال اسلامی) و شوراهای تصمیم گیرنده ( و نه لزوماً تصمیم ساز ) هر چه افزونتر به کمال می گراید. واژگان کلیدی : حکومت اسلامی، خلافت راشده، ولایت مطلقه فقیه، امام خمینی(ره) ، سنهوری
- Abstract
- legal structure of Islamic government (administration) in Imam Khomeini’s view is based upon the union of Faghih Province and republic.Sanhuri, reading the basis and foundations of Islamic government, also gives a novel and unprecedented presentation of the structure of Rashedeh Caliphate. Firstly, in both viewpoints, Imam Khomeini’s notion of Islamic Republic based on the absolute (Province) leadership of Faghih and Sanhuri’s notion of Consultative Republic based on Rashedeh Caliphate, the synthesis between religious tradition, new approaches of Political science and Public Law is clear.Secondly, the role of public will in creation of the political institutions and Government structure is kept. Although Imam Khomeini’s pattern is based on the nomination of governor and Sanhuri’s based on the election of governor, Imam Khomeini puts forward a presentation which gives ample room for the force and will of people. The new way Imam Khomeini and Sanhuri present the Government structure is affected by contemporary atmosphere and democratic ideas. And this in its return, aligned with agreed religious foundations, provides a platform for more proximity of Islamic Government patterns. In spite of some slight differences such as nomination – based of governor in Imam Khomeini’s view of Islamic Republic and election-based of governor in Sanhuri’s, there are agreed topics such as public participation, the election of governors ( through the decision of people), separation and engagement of powers through general election and institutionalization of council could bring hope for realization of unified pattern. IN addition to these consensus substrate and theoretical union of the qualification of the governor ( knowledge, justice, wisdom), the scope of governor’s authority and his duties ( political and executive) and the position of the Islamic governor, and the separation of triple powers, Islamic universal (pervasive) government, and finally the councils goes to perfection.