عنوان پایاننامه
تغییرات اقلیمی چالش ها و فرصت های جدید در جغرافیای سیاسی دریاها(مطالعه موردی ذوب شدن یخ های قطب شمال)
- رشته تحصیلی
- جغرافیای سیاسی
- مقطع تحصیلی
- دکتری تخصصی PhD
- محل دفاع
- کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 74067;کتابخانه دانشکده جغرافیا شماره ثبت: 2060;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 74067;کتابخانه دانشکده جغرافیا شماره ثبت: 2060
- تاریخ دفاع
- ۰۸ اسفند ۱۳۹۴
- استاد راهنما
- دره میرحیدر
- دانشجو
- بهادر غلامی
- چکیده
- چکیده: مجموعهای از عوامل با محوریت اصلی انسان در چند سده اخیر باعث گردیده تا فضای جغرافیایی جهان، تحولات اساسی را در ابعاد مختلف تجربه نماید، تحولاتی که برآیند و ماحصل آن، تغییر در اقلیم جهان بوده است. تغییری که از چند دهه قبل نمایان گردیده و روز به روز بر شدت آن افزوده میشود، به گونهای که پیش بینی شده این روند همچنان تداوم داشته باشد. امری که باعث تغییرات گستردهای در قلمروهای جهان شده و به نوعی ویژگی اصلی این قلمروها را ممکن است، دچار تحول اساسی کند. در این میان علاوه بر اینکه هم اکنون در قلمروهای خشکی تغییرات اقلیمی، ایجاد کننده چالشها و بعضاً فرصتهایی بوده است، در فضای دریایی جهان نیز این امر تأثیرات برجستهای خواهد گذاشت. مهمترین تأثیری که بر این فضای حیاتی دارد، افزایش سطح دریاها در اثر گرمایش جهانی (انبساط گرمایی، ذوب شدن یخها و یخچالها) است که در تئوری باعث خواهد شد تا خطوط ساحلی کشورهای ساحلی و جزیرهای جهان غرق گردیده و در نتیجه خطوط مبدأ، قلمروها و شبه قلمروهای دریای آنها با عقب نشینی مواجه شده و در بدترین حالت، حاکمیت و صلاحیت بر آنها از بین رود؛ بنابراین این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و بهرهگیری از GIS، از یک طرف بر آن بوده تا میزان تأثیرگذاری بالا آمدن سطح دریاها را بر قلمروسازی دریایی مورد بررسی قرار دهد و از سویی دیگر منطقهای که بیشترین افزایش دما را نسبت به دیگر مناطق جهان داشته (قطب شمال)، از منظر فرصتها و چالشهای این پدیده برای قلمروسازی و قلمروگستری دریایی در آن، واکاوی نماید. برای هدف اول، با مطالعه سناریوهای مختلف در خصوص افزایش سطح دریاها، محتملترین سناریو یعنی 2 متر استخراج گردید و سپس این میزان را بر روی عوامل جغرافیای طبیعی مؤثر در قلمروسازی دریایی مورد سنجش و ارزیابی قرار داده که نتایج حاصل از آن نشان میدهد، این عوامل در مناطق مختلف جهان به یک میزان از تغییرات اقلیمی تأثیرپذیری نداشتهاند. به گونهای که در برخی از آنها ما با عقب نشینی خطوط ساحلی و یا غرق گردیدن قلمروهای خشکی (ساحلی و جزیرهای) مواجه نبوده و در برخی دیگر همچون دلتاها و جزایر اقیانوس هند و غرب اقیانوس آرام و دریای شمال این امر محسوس بوده است. ضمن اینکه پدیدههای جدیدی نیز شکلگرفته که از جمله آنها میتوان دسترسیهای جدید به دریا برای کشورهای محصور در خشکی و دارای شرایط نامساعد جغرافیایی و حتی کشورهای ساحلی، ایجاد تنگههای جدید و غرق گردیدن قلمروهای ملی جزیرهای اشاره نمود. با توجه به عدم وجود پراکنش فضایی گسترده تغییرات خطوط ساحلی و جزیرهای در جهان در اثر افزایش 2 متری سطح دریا و همچنین وجود نقشه (ماحصل توافقنامهها و عدم وجود اعتراض در صورت عدم توافقنامه)، به عنوان یک ابزار جغرافیایی حیاتی برای ثبات مرزها، قلمروها و شبه قلمروهای دریایی در دوران تغییرات اقلیمی، مفاهیم و موضوعات جغرافیای سیاسی دریاها دچار تحولات اساسی نخواهد شد. با این وجود در زمینه پدیدههای جدید فوقالذکر و همچنین منازعات قابل توجه دریایی، قلمروسازی دریایی تحولاتی را خواهد پذیرفت. در این میان با توجه به اینکه قطب شمال، تغییرات اقلیمی را بطور گستردهای در طول چند دهه اخیر تجربه نموده، میتوان از مسیری که کشورهای حاشیه این اقیانوس برای قلمروسازی، قلمروگستری و تحدید حدود دریایی خود انتخاب نمودهاند، بهره جست و کشورهایی که هم اکنون بر سر برخی از عارضههای جغرافیایی (همچون جزایر، برآمدگیهای جزری، صخره و شکل ساحلی) موفق به تحدید حدود نگشتهاند، قلمروسازی دریایی خود را نهایی نموده تا در آینده، با ثبات انگاشته شدن این قلمروسازی توافق شده دو جانبه یا چند جانبه، از چالشهای گسترده افزایش سطح دریاها در زمینه کاهش و یا از دست دادن قلمروها و شبه قلمروهای دریایی در امان مانند. چرا که مدیریت صحیح و عاقلانه کشورهای قطب شمال نشان داده که با وجود چالشهای عظیم تغییرات اقلیمی برای این منطقه، توانستهاند در طول سالهای اخیر، منازعات مرزی خود را به نحو خاصی حل و فصل نمایند و برای قلمروگستری های فلات قاره، کنوانسیون 1982 را مبنا قرار دادهاند. در واقع آنها به خوبی واقف هستند که اتخاذ سیاستی غیر از این، نه تنها کاهش قلمروها و شبه قلمروهای آنها را ممکن است در آینده به همراه داشته باشد، بلکه زمینههای حضور و نفوذ دیگر کشورهای غیرساحلی را، نیز فراهم خواهند آورد.
- Abstract
- Abstract A set of factors with a focus on human in recent centuries has caused the global geographic space experience major changes in various aspects, such a change that its outcome and result is the change in climate of the world, a change that is evident in the past decades and its intensity is increasingly growing so that as it is predicted, this procedure shall continuously go on. This has caused extensive changes in global territories and it may possibly make fundamental changes in the main features of these territories. Meanwhile, in addition to creating challenges and some opportunities in dry areas, climate changes shall have significant effects on marine spaces of the world. Its major effect on this vital space is the increase in sea levels due to global warming (thermal expansion, melting glaciers), which theoretically shall cause the coastlines of the coastal countries and islands of the world drown and as a result, their marine baselines, territories and quasi-territories shall retreat and at worst, sovereignty over them shall disappear. Therefore, by using descriptive–analytical method along with GIS, this research examines the effect of rising sea levels on generating marine territory on the one hand, and the region which had the highest temperature rise in comparison to other regions of the world (Arctic) from the perspective of the opportunities and challenges of this phenomenon for generating marine territoriality and territory development in it. For the first purpose, by studying various scenarios in relation to the increase in sea levels, the most probable scenario, i.e. 2 meters was extracted and then this rate was analyzed within purview of effective natural geographical factors in generating marine territoriality. The results show that these factors are not equally affected by climate changes in different regions of the world in a way that in some of these regions we do not face retreating in coastlines or drowning dry territories (coastlands and islands) and in some other regions it is tangible like deltas and the islands of Indian Ocean and west of Pacific Ocean. Meanwhile, new phenomena have been formed including formation of new access ways to the seas for the landlocked countries and the countries with unfavorable geographical conditions and even coastal countries, formation of new straits and drowning of national island territories. Given the lack of wide spatial distribution of changes in world coastlines and islands due to 2-meter increase in sea levels and also given the existence of the map (resulting from the agreements and lack of oppositions in the absence of agreements) as a vital geographical factor in stability of marine borders, territories and quasi-territories through the climatic changes, political geography of the seas shall not experience major changes. However, in relation to the above-mentioned new phenomena and also significant marine conflicts, generating marine territoriality shall undergo some changes. Meanwhile, since the Arctic has experienced wide climatic changes in the past decades, we can use the same way that the countries on the margins of this ocean have chosen for generating territoriality, developing territories and delineating of marine boundaries and the countries that have not currently succeeded in delineation of marine boundaries due to some geographical complications (such as islands, island isles, cliffs and beaches) shall finalize their generating marine territoriality so that in future, by stabilization of the bilateral or multilateral agreed territory generating they will be protected from the wide challenges of rising sea levels in relation to reduction or loss of marine domains and subdomains. That is because the correct and wise management of Arctic countries has shown that in spite of great challenges of climatic changes in the region, they could solve their border disputes in recent years and for the territoriality of the continental shelf, they have acted based on the Convention 1982. In fact, they know very well that any policies than this not only reduces their territories and quasi-territories in future, but also shall lead to the presence and influence of other non-coastal countries. Keywords: Political Geography of the Seas, International Law of the Seas, Arctic, Climate Changes, Rising Sea Levels