عنوان پایاننامه
نقش عنصر آگاهی و تحول در اندیشه سیاسی در رقم زدن تحول و تفسیر عینی در سیاست در ایران پس از انقلاب اسلامی
- رشته تحصیلی
- علوم سیاسی-اندیشه های سیاسی
- مقطع تحصیلی
- دکتری تخصصی PhD
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP4454;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 82179;کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP4454;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 82179
- تاریخ دفاع
- ۱۲ مهر ۱۳۹۵
- دانشجو
- امین پرتو
- استاد راهنما
- سیداحمد موثقی گیلانی
- چکیده
- اندیشه سیاسی غیرسیاسی ترین شاخه از دانش سیاست در قیاس با شاخه های دیگر آن است. یکی از نقاط ضعف پژوهش های حوزه اندیشه سیاسی، فقدان نسبت و ربط میان پژوهش های اندیشه سیاسی با عمل سیاسی و نیز تردید در مفید بودن اندیشه سیاسی برای کاربرد در تحلیل سیاسی است. پژوهش حاضر قصد تحلیل تفکر سیاسی در ایران پس از انقلاب اسلامی را دارد اما نه صرفا از طریق تحلیل درون بود اندیشه سیاسی این دوران بلکه به صورتی که تاثیر آن بر آگاهی دوران، امر خیالی و تحول عینی سیاسی را نشان دهد. جمهوری اسلامی ایران مهم ترین پدیدار سیاسی در ایران معاصر است. با این حال این موضوع محوری، گرچه به صورت غیرمستقیم و جنبی مباحث متعددی را در مورد خود برانگیخته است، اما در اندیشه سیاسی این دوران، به مثابه «حاضرِ غایب» بوده است. اندیشه سیاسی در ایران معاصر بدون بحث مستقیم جهت تبیین و توضیح «انقلاب اسلامی» و مولود آن «جمهوری اسلامی» اندیشه ای بدون جهت است و از اصلی ترین و محوری ترین موضوع خود تهی خواهد بود. نگاهی به میراث فکری بر جای مانده از دوران پیش از انقلاب اسلامی، که خود را در ایدئولوژی اندیشی، آشفتگی در فکر تاریخ، وام گیری فکری از منابع اندیشگی با سطح نازل، تفنن، لفاظی و حتی تقلب نظری آشکار می سازد، نشان می دهد اندیشه سیاسی در ایران دچار ضعف و فترتی عمیق بود. علت ناتوانی جریان های فکری در ایران از درک و تبیین انقلاب اسلامی، رهبری امام خمینی و جمهوری اسلامی به همین سبب بود. علی رغم بهبود وضعیت دانش سیاست در ایران پس از انقلاب اسلامی و تحولات گسترده رخ داده در میدان تفکر سیاسی که عمق و غنای بیشتری به آن بخشیده است، اما باز هم غلبه ایدئولوژی اندیشی، بی توجهی به نظام مفاهیم و لفاظی و تفنن به چشم می خورد. تمرکز بر روی آثاری که از جنبه نظری منتقد و مخالف جمهوری اسلامی هستند نشان می دهد آثار چندان دقیق، عمیق و جدی نگاشته نشده است. جریان روشنفکری دینی جدید و مطالعات توسعه سیاسی، زمین سربرآوردن ایدئولوژی اصلاح طلبی بوده است اما در خصوص اولی، تداوم ایدئولوژی اندیشی و اعراض از فهم مفاهیم جدید و قدیم و در مورد دوم بی ذهنی گرایی و بی توجهی به واقعیت عینی، اندیشه سیاسی را در بن بست باقی نگاه داشته است.
- Abstract
- In comparison with other branches Political Science, Political Thought seems as non-political branch of political sciences. One of the shortcomings of research in the field of political thought is the lack of clear relation between political thought and political action along with lacking usefulness of political thought in political analysis. This study seeks to analyze political thought in Iran after the Islamic Revolution's but not only with an inter-existence type of analysis political thought in the period but as it affects the consciousness of time, the imaginary and objective/real changes of political arena. The Islamic Republic of Iran is most important political phenomenon in contemporary Iran. However, Islamic Republic raised some concerns indirectly and peripheral, it has been as a "present absentee” in the political thought of time. Political Thought in Contemporary Iran without direct intention to explain the "Islamic Revolution" and its consequence, the "Islamic Republic" has no direction and will be empty from the main central theme. Political Thought in Iran was weakened because Intellectual legacy left by the pre-Islamic Revolution era was revealed in ideological thinking, distortion in historical thinking, intellectual adaptation from resources with low levels of thought, whimsy, rhetoric and theoretical fraud. It is the reason of inability to understand and explain in Islamic Revolution, Imam Khomeini’s leadership and Islamic Republic. In spite of improvements in political science studies in Iran after the Islamic Revolution and developments occurring in the field of political thought, but the ideological thinking, disregarding the concepts and rhetoric are dominated in political thought in Iran. For example, focusing on the theoretical writing which they have critical standpoint toward the Islamic Republic shows that except for a few writing they are not accurate, deep and serious. New Religious intellectual movement and political development studies are the ground of the rise of the ideology of reformist movement in Iran, however political thought kept impasse because the persistence of ideological thinking and ignoring of understanding new and old concepts in the first ground and subjectivism and disregard for objective reality in the second case are obvius. Keywords: Political thought, Islamic Republic of Iran, Islamic Revolution, Political change, Consciousness of Time, Historical Memory, Thinking based on Ideology, distortion in historical thinking, Sociology of Knowledge, imaginer