عنوان پایان‌نامه

چگونگی تحول شیوه استعلایی کانت به شیوه دیالکتیک صفیثه ف عوامل و نتایج



    دانشجو در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۳۹۴ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "چگونگی تحول شیوه استعلایی کانت به شیوه دیالکتیک صفیثه ف عوامل و نتایج" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    فلسفه غرب
    مقطع تحصیلی
    دکتری تخصصی PhD
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده ادبیات و علوم انسانی شماره ثبت: 4151;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 68965
    تاریخ دفاع
    ۲۵ خرداد ۱۳۹۴
    دانشجو
    زهره معماری
    استاد راهنما
    سیدحمید طالب زاده

    ایدئالیسم آلمان برخاسته از فلسفه‌ی استعلایی است. یوهان گوتلیب فیشته (1762-1814)، در مقام پایه‌گذار این مکتب، به منظور آشکار کردن حقیقت فلسفه استعلایی و زدودن ابهام از اندیشه کانت، نظام خویش را عرضه کرد، نظامی که شلینگ و هگل آن را به کمال رساندند. بنابراین بدون فهم اندیشه و نظام فلسفی فیشته نمی‌توان مدعی فهم دقیق اندیشه شلینگ و هگل بود. مهمترین پرسشهایی که این رساله در صدد پاسخ‌گویی به آنهاست عبارتند از این که: فلسفه‌ی استعلایی کانت چگونه در بطن خود مبانی نظام دیالکتیکی فیشته را پرورده؛ این نظام، به چه نحو از فلسفه استعلایی حاصل شده؛ در این روند چگونه روش استعلایی به روش دیالکتیکی تبدیل شده و چه عواملی ضرورت طرح این نظام را ایجاد کرده است. در پاسخ باید به این نکته توجه داشت که کانت با این که نظام‌مند بودن را لازمه‌ی شناخت می‌دانست اما تحقق آن را به فیلسوف بعدی واگذار کرد و فیشته تلاش کرد نظام شناخت را محقق کند. رهیافت نگارنده در مستدل کردن مدعای خود، تبیین این مطلب است که روش کانت در تبیین شناخت، سیر از کثرت به وحدت است و این امر با روش استعلایی سازگاری دارد. اما فیشته برای تبیین شناخت انسان از وحدت به کثرت سیر می‌کند. او از مطلق آغاز می‌کند، مطلقی که عبارت از فعل محض، صورت محض و واجد تمام امکانات یعنی امکان محض و قدرت محض است. مطلق به دلیل مطلق بودن نه نومن است و نه فنومن، اما می‏خواهد خودش را در مقید متعین کند لذا دیالکتیک، یعنی نسبت دائمی مطلق و مقید، شکل میگیرد. تعین مطلق در فلسفه‌ی فیشته، به نحو رفلکتیو اتفاق می‏افتد. او از طریق این مطلق یا «من» تمام سوژه‏ها، ابژه‏ها، تمام عالم طبیعت را وضع و ایجاد می‏کند. رساله چگونگی تحولات مطرح شده را تبیین می‌کند. کلیدواژه: کانت، روش استعلایی، فیشته، روش دیالکتیکی، ایدئالیسم آلمان قدردانی با سپاس از استاد محترم جناب آقای دکتر سیدحمید طالب‏زاده، نخستین و بزرگترین استاد فلسفه اینجانب، که مقام استادی ایشان و شاگردی بنده همیشگی خواهد ماند. بزرگواری، اندیشمندی، فهم عمیق فلسفی، خلق خوش، بردباری و رواداری ایشان، پیوسته مایه‌ی تحسین بوده است. بیان فضائل ایشان و جبران زحمات فراوانی که در طول سالیان متحمل شده‌اند در توان من نیست. امید است نور دانش و باران مهرشان سالهای سال، دانشجویان و دوستانشان را بهره‌مند کند و پروردگار مهربان پاداش نیک به ایشان عطا فرماید. با سپاس از استاد بزرگوار جناب آقای دکتر سیدمحمدرضا حسینی بهشتی که بسیار از ایشان آموخته‌ام؛ فلسفه‌ورزی تنها بخشی از آن بوده است، وسعت نظر، آزاداندیشی، انسانیت و ... از جمله چیزهایی است که هر کس در محضر ایشان می‌آموزد. سپاس از آقای دکتر علی مرادخانی، که از سر لطف داوری رساله اینجانب را پذیرفتند و من را مرهون محبت خویش کردند. و از آقای دکتر سیدمحمدتقی طباطبائی سپاسگزارم که محبت خویش را از من دریغ نکردند و با دقت و حوصله رساله را مطالعه فرمودند.
    Abstract
    German idealism is derived from transcendental philosophy. Johann Gottlieb Fichte (1762-1814), as founder of this school, presented his system in order to reveal the truth of transcendental philosophy and dispelling the ambiguity of Kant's thought. Schelling and Hegel continued his way and completed it. So it is difficult to claim understanding Schelling and Hegel’s philosophy without understanding the philosophical system of Fichte. This thesis seeks to answer the questions such as: how Fichte's philosophy developed from Kant's transcendental philosophy, what is conversion process of the transcendental method to dialectical and Why it is necessary to bring about this system. It should be noted that for Kant scientific knowledge is systematic. Fichte tried to realize this idea. Kant's explanation of cognition is by transition from multiplicity to unity. This is consistent with the transcendental. But Fichte proceeds from the absolute which is the absolute act, absolute form and contains the whole possibility, namely pure possibility and power. But since it is absolute, is absolute from phenomenon and noumenon too, so it is none of them. Absolute must determine itself. Here dialectic, namely relationship between Absolute and determined, is formed reflectively. Fichte explained how the absolute or "I" creates all subjects, objects, and makes the whole nature. The thesis explains how this evolve happens. Keywords: Kant. Transcendental method, Fichte, dialectical method, German idealism.