عنوان پایاننامه
تحلیل مبانی تحدید حقوق ملت در قانون اساسی ج . ا . ایران و فرانسه
- رشته تحصیلی
- حقوق عمومی
- مقطع تحصیلی
- دکتری تخصصی PhD
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP4478;کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP4478
- تاریخ دفاع
- ۱۷ مهر ۱۳۹۶
- دانشجو
- علی اسداله زاده
- استاد راهنما
- خیراله پروین
- چکیده
- شناسایی و تعیین حقوق برای ملت جزء بخشهای اصلی قانون اساسی میباشد. اما این امر متضمن به رسمیتشناختن حقوق و آزادیها به صورت مطلق نیست، بلکه همواره اغلب مصادیق حقوق ملت در قانون اساسی در محدوده مشخص مشروعیت اعمال دارند. از شبهاتی که پیرامون تحدید حقوق ملت مطرح شده و ضرورت پرداختن به این موضوع را دوچندان مینماید، این است که برخی معتقدند انسان دارای آزادی تکوینی است و محدود کردن حقوق و آزادیها نه تنها مغایر با این اصل است، بلکه منجر به عدم استیفای کامل حقوقبنیادین او میگردد. چرایی و مبانی تحدید حقوق ملت در قانون اساسی، سوال بنیادینی است که در این رساله تلاش شدهاست بدان پاسخ داده شود. در این راستا و با توجه به اینکه رویکرد تحقیق حاضر تطبیق میان دو قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و فرانسه میباشد، مبانی تحدید حقوق ملت در این دو کشور مورد تحلیل قرار گرفتهاست. با بررسی دو نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران و فرانسه و نیز تحلیل اصول مربوط به حقوق ملت در قانون اساسی، مبانی تحدید حقوق ملت در دودسته کلی احصاء و ارزیابی میشود. مبانی فلسفی که با توجه به تفاوت در ارزشها و اصول فکری حاکم بر این دو نظام سیاسی متمایز از هم میباشند و مبانی حقوقی و سیاسی که بهعنوان یک اصل پایهای به صورت کلی در حوزه چرایی تحدید حقوق ملت در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و فرانسه مشترک بوده، اما قرائتها از این مبانی نیز تحت تاثیر ایدئولوژی حاکم متفاوت از هم میباشد. از آنچه که در پژوهش حاضر گذشت باید گفت که: تحدید حقوق اساسی ملت مندرج در قانون اساسی اصلی انکارناپذیر در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و فرانسه میباشد، اما نوع مبانی و محدوده اعمال حقوق ملت تحت تاثیر اصول و ارزشهای حاکم بر هر یک از دو نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران و فرانسه متفاوت از هم میباشند.
- Abstract
- Identifying and determining the rights of the nation is one of the main constituent parts of the Constitution. But this does not imply recognizing rights and freedoms in absolute terms; rather, the legitimacy of applying examples of the rights of the nation in the Constitution is often within a specified scope. One of the doubts on the delimiting the rights of the nation, which doubles the need to address this issue, is that some scholars believe human beings to have genuine freedom, and delimitation of rights and freedoms is not only contrary to this principle, but also leads to a lack of full enjoyment of his fundamental rights. The underlying reason and the foundations behind the delimiting the rights of the nation in the Constitution is the fundamental question that has been sought to be answered in this treatise. In this regard, and given that the approach of the current research is a comparative study between the two Constitutions of the Islamic Republic of Iran and France, the foundations of delimiting the rights of the nation in these two states have been analyzed. By examining the two political systems of the Islamic Republic of Iran and the French Republic, as well as analyzing the principles of the rights of the nation in the Constitution, the foundations of delimiting the rights of the nation are considered and evaluated in two general categories. The philosophical foundations that are distinguished from each other in terms of the differences in the values and principles governing these two different political systems; and the legal and political foundations, which as a basic principle, have, in general, been common in context of delimiting reason of the rights of the nation in the Constitutions of the Islamic Republic of Iran and the French Republic, but the interpretations of these foundations are also influenced by the governing ideology. The bottom line is that: delimiting the constitutional rights of the nation stipulated in the Constitution is an undeniable principle in the Constitutions of the Islamic Republic of Iran and the French Republic; however, the type of the foundations and the scope of applying the rights of the nation, influenced by governing principles and valuations of each political system of the Islamic Republic of Iran and the French Republic, are different from each other.