عنوان پایاننامه
تبیین و تحلیل مقایسه ای دیدگاه میرداماد و قاضی سعید در مسئله نسبت سنخ وجود خدا و ممکنات
- رشته تحصیلی
- کلام امامیه
- مقطع تحصیلی
- دکتری تخصصی PhD
- محل دفاع
- کتابخانه پردیس قم شماره ثبت: 002959;کتابخانه پردیس قم شماره ثبت: 002959
- تاریخ دفاع
- ۱۴ شهریور ۱۳۹۶
- دانشجو
- محمد مصطفائی
- استاد راهنما
- رضا برنجکار
- چکیده
- یکی از مباحث مهم مسأله¬ی توحید، تبیین ربط وجود ممکنات با وجود خداوند می¬باشد. آیا این وجودها با یکدیگر همانندی دارند و یا دو سنخ منفصل از هم می¬باشد که هیچگونه نسبتی با هم نداشته و متباینند؟ در این زمینه نظریات مختلفی از ناحیه عرفا، فلاسفه و متکلمین بیان شده است. «وحدت شخصی وجود» ، «وحدت تشکیکی وجود»، و «تباین وجودها» از جمله آنهاست. در میان دانشمندان اسلامی از میرداماد و قاضی سعید قمی که نمایندگی دو جریان فکری در حوزه¬ی فلسفی،کلامی اصفهان را عهده¬دار هستند دو نظر متفاوت دیده می¬شود. میرداماد به هم¬سنخی و قاضی سعید به تباین بین وجود خدا و ممکنات قائل بوده ¬است. دیدگاه هم¬سنخی با مبانی فکری میرداماد هم¬نواست. تنها در دو مورد یکی «پذیرش قول اشتهاری درمورد اصاله¬الماهیه¬ای بودن وی»، و دیگر «نیستی محض خواندن ممکنات در برابر وجود خدا» ، دیدگاه او به تباین نزدیک می¬شود و با کلیت مبانی او سازگار نیست. نظریه¬ی قاضی سعید قمی در تباین مطلق بین خدا و ممکنات با برخی از مبانی وی مانند قاعده «فاقد شیء نبودن معطی شیء»،قاعده «الواحد» و قاعده «قرب و بعد نسبت به خدا»هم¬خوانی ندارد و با مشکلاتی روبروست. الهیات ایجابی و امکان شناخت احاطه¬ای خدا از لوازم و آثار دیدگاه میرداماد و الهیات تنزیهی و عدم امکان شناخت احاطه¬ای خدا نیز از لوازم و آثار دیدگاه قاضی سعید است که هریک بدانها التزام داشته¬اند. اثر دیگر مسأله¬ی ربط وجودی خدا و ممکنات در مبحث جبر و اختیار خود را نشان می¬دهد. هر یک از دو اندیشمند با تبیین خاص خود امری بین جبر و اختیار را پذیرفته¬اند اما در نظر اول پذیرش هم¬سنخی با جبرسازگارتر و پذیرش تباین مطلق با اختیار سازگارتر به نظر می¬رسد.
- Abstract
- Abstract: One of the fundamental issues in belief of Monotheism is the correct explaining of the relationship between Allah's existence and the creatures. Are these existence similar or are two disjoin type that haven`t any relationship together. There are various views in this context by Mystics and philosophers and Theologians such as: Particular unity, Graded unity of being, and heterogeneousness between beings .There are two different views among Islamic scholar between Mirdamad and Gazi Saeed Ghommi that are deputies of two doctrine in philosophic and theological school of Esfahan. Mirdamad's view is the unity of type and Gazi Saeed's view is heterogeneousness between Allah and the creatures. Mirdamad's view is consonant with his notion roots, only in these instances approach his view to the heterogeneousness:If we accept he was opponent of the primacy of essence; and in his word when he enumerates the existence of creatures as the non-existence in the comparing with Allah's existence. These instances aren’t consistent towards other Mirdamad's roots. Gazi Saeed's opinion in the absolute heterogeneousness between Allah and the creatures isn't consistent towards some his roots such as: the giver of the entity isn't the missing of the entity, only the Unity emanate of the Unity, and the acceptation of the issue of the nearness and the farness towards Allah. The concomitants of Mirdamad's view are: positive theology and the possibility of recognition of Allah, And the concomitants of Gazi Saeed's view are: negative theology and the impossibility of recognition of Allah, that both of the thinkers believe them. The other concomitant of that issue is in the subject of the compulsion and the entrusting that each of those scholar by his explaining accepts the object between the compulsion and entrusting that this acceptation is the consistent toward the unity of type and isn't compatible toward heterogeneousness between beings. Keywords: Mirdamad, Gazi Saeed