عنوان پایان‌نامه

مطالعات اثرات عصاره الکلی گیاه گلدر



    دانشجو در تاریخ ۱۰ مهر ۱۳۹۲ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "مطالعات اثرات عصاره الکلی گیاه گلدر" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    علوم تشریحی
    مقطع تحصیلی
    دکترای تخصصی
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده دامپزشکی شماره ثبت: 555 ت;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 59529;کتابخانه دانشکده دامپزشکی - مخزن مرد آباد شماره ثبت: 555 ت
    تاریخ دفاع
    ۱۰ مهر ۱۳۹۲

    مطالعه حاضر اثر عصاره اتانولی گیاه گلدر (Otostegia persica) بر کاهش حجم استخوان القا شده توسط استرپتوزوتوسین در موش های صحرائی را مورد بررسی قرار داد. چهل سر موش صحرائی به طور تصادفی به پنج گروه مساوی تقسیم و به ترتیب زیر مورد درمان قرار گرفتند: گروه 1(کنترل)، گروه 2(گروهSTZ) که با تزریق داخل صفاقی STZ با دوز mg/kg50 دیابتی شدند. گروه های 3، 4 و5 که مشابه گروه 2 با STZ دیابتی شدند و به ترتیب mg/kg 200، mg/kg 300 و mg/kg 450 از عصاره گیاه گلدر را روزانه به روش گاواژ دریافت نمودند. در روز 29، سرم جداسازی و استخوان فمور و تیبیا-فیبولا ی چپ برای مطالعه هیستومورفومتری جداسازی گردید. استخوان فمور و تیبیا-فیبولای راست بعلاوه مهره چهارم کمری برای اندازه گیری وزن خاکستر جداسازی شدند. هایپرگلیسمی مشخص در گروه دیابتی تیمار شده با STZ (گروه2) در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد. تجویز دوز mg/kg 300 عصاره گلدر باعث کاهش معنی دار قند خون گردید ولی دوزهای دیگر چنین اثری را نشان ندادند. قطر ترابکول های اپی فیزیال و متافیزیال و نسبت مساحت استخوان/مساحت بافت استخوان فمور بطور معنی داری در گروه دیابتی کاهش نشان داد. عصاره گیاه گلدر با دوز mg/kg 200 تمامی این پارامترها را به سطح کنترل برگرداند ولی دوزهای بیشتر دارای چنین اثری نبودند. نسبت حفره مغز استخوان/استخوان کورتیکال در موش های درمان شده با دوز mg/kg 450 عصاره گلدر در بین تمامی گروه ها بیشتر بود. هیچ اختلاف معنی داری در ضخامت استئوئید، سطح سرمی کلسیم و فسفر بین گروه ها مشاهده نگردید. همچنین وزن خاکستر استخوان متراکم در گروه های دیابتی در مقایسه با گروه کنترل اختلاف معنی داری نداشت، اما وزن خاکستر مهره چهارم کمری در موش های تیمار شده با دوز mg/kg 300 و 450 عصاره بطور معنی داری کمتر از دیگر گروه ها بود. فعالیت آلکالین فسفاتاز سرمی بطور مشخصی در تمام گروه های دیابتی در مقایسه با گروه کنترل افزایش نشان داد و دوز mg/kg 450 عصاره دارای فعالیت کمتر آلکالین فسفاتاز بود. بعلاوه از دست رفتن وزن بدن ناشی از دیابت القا شده توسط STZ، توسط دوزهای پائین عصاره گیاه کاهش نشان داد. با توجه به اینکه اثرات محافظتی بر بافت استخوان توسط عصاره اتانولی گلدر با دوزهای متفاوتی بروز کرده است، به نظر می رسد مکانیسم های دیگری غیر از جلوگیری از هیپرگلیسمی ناشی از STZ ،در ارتباط با اثرات محافظ استخوانی عصاره گلدر در رت های دیابتی وجود داشته باشد.در خصوص مکانیسم اثر عصاره گیاه، با توجه به اینکه گیاه گلدر حاوی ترکیبات زیادی بوده و احتمال تداخل یا تعامل مواد مختلف بسیار زیاد است. با این وجود، بخاطر حضور ترکیبات آنتی اکسیدانی در عصاره اتانولی گلدر، احتمالا مکانیسم آنتی اکسیدانی بالقوه می تواند در این جا مطرح باشد. بنابراین نتیجه گیری می شود که بر خلاف فرضیه اولیه تحقیق، مبنی بر حفظ پارامترهای استخوانی به موازات کاهش قند خون، عصاره اتانولی گیاه گلدر دارای اثرات محافظتی بر بافت استخوان اسفنجی در موش های دیابتی شده توسط STZ ، بدون توجه به توانائی بالقوه آن در کاهش دهنده قند خون می باشد و تحقیقات بیشتری در این زمینه لازم است.
    Abstract
    The present study aimed to investigate the effect of ethanolic extract of Otostegia persica on bone loss in streptozotocin (STZ)-induced diabetes in rats. Forty male rats were randomly divided into five equal groups and treated as follows: group 1 (control); group 2 (STZ group): received STZ 50 mg/kg by a single IP injection; groups 3, 4 and 5 treated with STZ as above plus O. persica extract; 200 mg/kg, 300 mg/kg and 450 mg/kg per day by oral gavage, respectively. On day 29, animals were euthanised and their sera harvested and the left femoral and tibio-fibular bones of each rat were dissected for histomorphometric study, while the right femoral and tibio-fibular bones as well as L4 vertebra were removed for measurement of ash weight. Obvious hyperglycemia was noted in STZ group (group2) as compared with control. Administration of O. persica extract at the dosage of 300 mg/kg reversed the hypoglycemia but other dosages had no effect on the hypoglycemia. Epiphyseal and metaphyseal trabecular width (Ep & Mt.Tb.Wi) as well as epiphyseal bone area/tissue area (B.Ar/T.Ar) ratio significantly decreased in STZ group. O. persica extract at the dosage of 200 mg/kg reversed all these parameters to the control level but high dosages had no positive effects on these parameters. Medullary area/Cortex area (Ma.Ar/Ct.Ar) ratio in rats receiving 450 mg/kg O. persica extract increased significantly and was the highest among groups. Alkaline phosphatase activity was markedly increased in all experimental groups as compared to control. No significant difference observed in osteoid thickness (O.Th), serum calcium and phosphorus among groups that may be due to short period of the experiment. Although the ash weights of compact bones in all experimental groups had no significant difference with control, the ash weights of cancellous bones in STZ group were significantly lower than control. Treatment of rats with 200 mg/kg of extract normalized the ash weight of L4 vertebra, however, using 300 and 450 mg/kg of extract significantly lowered the ash weights of L4. The body weight losses due STZ treatment were reduced more by lower doses of plant extract. Since protective effects on bone tissue and anti-hyperglycemic effects were found at different dosages, it seems that mechanisms other than anti-hyperglysemic effects related to these bone protective effects. Regarding the the conflict results by using different dosages, it should be noted that O. persica extract is composed of various fractions and the interaction of active substances, agonist or antagonist, is possible. With regard to presence of antioxidant constituents in the O. persica extract, antioxidant activity seems the potential bone protective mechanism. In conclusion, despite primary hypothesis based on preservation of bone parameters with direct correlation to blood glucose reduction, ethanolic extract of O. persica has protective effects on cancellous bone tissue in STZ- induced diabetic rats, irrelevant to potential of the extract on blood glucose reduction. Therefore, more studies are needed in this regard.