عنوان پایاننامه
کارائی القاء فحلی بارور در سگ ماده
- رشته تحصیلی
- دامپزشکی
- مقطع تحصیلی
- دکتری عمومی
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده دامپزشکی شماره ثبت: 3462;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 61619;کتابخانه دانشکده دامپزشکی - مخزن مرد آباد شماره ثبت: 3462
- تاریخ دفاع
- ۱۵ تیر ۱۳۹۲
- دانشجو
- فرناز پناهی
- استاد راهنما
- حمید قاسم زاده نوا
- چکیده
- استفاده از هورمون هایeCG-hCG در اواخر آنستروس روش مناسبی جهت القاء فحلی بارور در سگ ماده می باشد. این مطالعه جهت بررسی مزایای این درمان در سگ ها در اوایل و اواسط آنستروس انجام گردید. سگ های ماده گروه اوایل آنستروس (10قلاده) و گروه اواسط آنستروس (10 قلاده) به میزان 50 IU/kg، از هورمون eCG (روز 0) و متعاقب آن 500 IU، از هورمون hCG (روز 7)، به ترتیب در روزهای100-85 و 150-135 بعد از آخرین فحلی دریافت کردند. به دنبال تجویز hCG سگ های ماده در معرض نر هایی که باروریشان تائید شده بود قرار گرفتند. علائم پروستروس و جفت گیری تحت نظر قرار گرفته شد. سیتولوژی واژن و غلظت پروژسترون در روزهای 0 و 3 و 10 ارزیابی گردید. از اولتراسونوگرافی نیز جهت تشخیص آبستنی در روز 30 بعد از جفت گیری استفاده گردید. سگ های گروه شاهد (10 قلاده( هیچ دارویی دریافت نکردند. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که تفاوت معنی داری بین دو گروه درمانی 1 و 2 از شروع علائم پروستروس وجود نداشت (P>0.05). میزان تخمک گذاری در روز 10 در سگ های گروه 2 (90%)، بیشتر ازسگ های گروه 1 (30%)بود (P<0.05). میزان جفت گیری و آبستنی در سگ های گروه 2 (به ترتیب 90% و 80%) بالاتر از گروه 1 (30% و 10%) بود. فاصله بین دو فحلی در سگ های گروه درمانی 1 137.1 ± 38.8روز و در گروه کنترل آن 188.6 ± 14.9 روز و در سگ های گروه درمانی 2 فاصله بین دو فحلی156.4 ± 6.0 روز و در گروه کنترل آن 189.2 ± 9.4بود. فاصله بین دو فحلی در سگ های اوایل و اواسط آنستروس از نظر آماری به طور معنی داری کوتاه تر از سگ های گروه کنترل بود.نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که تجویز eCG و متعاقب آن hCG در7روز بعد، روش موفقی درالقاء فحلی بارور در سگ های ماده ای که در اوایل آنستروس قرار دارند نمی باشد، اما این روش بطور موفقیت آمیزی در سگ هایی که 135 تا 150 روز از فحلی آنها سپری شده فحلی بارور ایجاد می کند.
- Abstract
- The present study was conducted to investigate the effect of interval to previous oestrus on efficiency of an eCG-hCG oestrus induction method. Bitches in early anoestrus (85-100 days post-oestrus; n=10) and mid anoestrus (135-150 days post-oestrus; n=10) received eCG (50 IU/kg) followed by hCG (500 IU) 7 days later. Day of hCG administration was defined as Day 0 of the study. Following hCG administration, bitches were introduced to dogs, during which pro-oestrus signs and mating were monitored. Vaginal cytology and progesterone concentration were evaluated on Days 0, 3 and 10. Pregnancy diagnosis was implemented 30 days after mating. Bitches in Control group (n=10) received no treatment. There was no difference between early- and mid-anoestrous bitches in termination of anoestrus and pro-oestrus signs (P>0.05). Ovulation rate in mid-anoestrous bitches (90%) was higher than early-anoestrous ones (30%) on Day 10 (P<0.05). Mating and pregnancy rates were higher in mid-anoestrous bitches (90.0% and 80.0%, respectively) than early-anoestrous ones (30.0% and 10.0%, respectively; P<0.05). Interoestrus interval in mid-anoestrous bitches (156.4 ± 2.01 days) was shorter than Control ones (188.5 ± 4.79 days; P<0.05). In conclusion, administration of eCG and hCG 7 days apart failed to reliably induce fertile oestrus in early-anoestrous bitches, but it successfully induced fertile oestrus in mid-anoestrous bitches. Keywords: Bitch, oestrus induction, oestrus-to-induction interval, eCG, hCG