عنوان پایاننامه
ارزیابی زیست سازگاری سلولی و بافتی
- رشته تحصیلی
- دامپزشکی
- مقطع تحصیلی
- دکتری عمومی
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده دامپزشکی شماره ثبت: 3394;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 54894;کتابخانه دانشکده دامپزشکی - مخزن مرد آباد شماره ثبت: 3394
- تاریخ دفاع
- ۲۷ شهریور ۱۳۹۱
- دانشجو
- مرضیه جعفری
- استاد راهنما
- داود شریفی
- چکیده
- التیام نقیصه های استخوانی به عوامل متعددی فی مابین استخوان میزبان و حتی پیوند استخوانی بستگی دارد. هر چند جهت پوشش سریع نقیصه های بزرگ استخوانی از مدل های مختلف گرافت استخوانی که خود یک نوع مواد زنده بیولوژیکی به شمار می روند استفاده می شود ولی در دهه اخیر به دلیل محدودیت هایی که در اخذ این گرافت ها وجود دارد موادی بصورت سنتتیک ساخته وگسترش پیدا کردهاند که نقش اصلی در التیام استخوان را ایفا میکنند. تا کنون مطالعات فراوانی در این مورد صورت گرفته است. استفاده از بیوموادهای ترکیب شده با سیمان استخوانی در دهه اخیر مورد توجه قرار گرفته است. 5- 25 % از شکستگی ها معمولا با تاخیر در التیام همراه هستند، بنابراین نیاز به استفاده از چنین موادی می باشد. یکی از این مواد اکسید آلومینیوم با ویژگی هایی نظیر حداقل مسمومیت بافتی، قابلیت تحلیل در محیط بیولوژیکی، خاصیت ضد میکروبی و محرک رژنراسیون بافت نرم و سخت می باشد و به صورت ماده ی پر کننده استخوان در نقیصه استخوانی می تواند زمینه استئوژنز را فراهم نماید. بنابراین اکسید آلومینیوم می تواند به عنوان یک ماده جدید به منظور تحریک التیام در شکستگی ها مطرح باشد تا با توجه به عملکرد آن به عنوان محرک رژنراسیون بافتی در التیام به کار برده شود. هدف این مطالعه ارزیابی خاصیت آلومینیوم به عنوان عامل محرک التیامی در تسریع استئوژنسیس و افزایش دانسیته استخوانی در نقیصه تجربی استخوان درشت نی در خرگوش می باشد. هدف این مطالعه ارزیابی اثر ترکیب اسکافلد متخلخل آلومینی پوشش داده شده با بیوگلاس در نقیصه تجربی استخوان درشت نی در خرگوش می باشد. در این مطالعه 5 سر خرگوش نر 5/2-3 ماهه سفید نیوزلندی بکار برده شد. در استخوان درشت نی نقیصه ی استخوانی به قطر3 و عمق 5 میلی متر در قسمت فوقانی میانی هر دو استخوان درشت نی در هر دو اندام خلفی با استفاده از درل و مته 3 میلی متری ایجاد گردید. نقیصه استخوانی سمت چپ به عنوان کنترل و سمت راست توسط اسکافلد متخلخل آلومینی پوشش داده شده با بیوگلاس پر شد. بعد از گذشت دو ماه از محل نقیصه تجربی استخوانی نمونه تهیه گردید تا مورد ارزیابی هیستوپاتولوژی قرار بگیرد. برای ارزیابی هیستوپاتولوژی نمونههای نقیصه استخوان درشت نی، نمونه اخذ شده از محل نقیصه استخوانی با رنگآمیزی H&E نشان داد که در روند التیام استخوان در دوره دو ماهه در نمونه های کنترل، نقیصه استخوانی کاملا مشخص بود و در اطراف نقیصه بافت همبند سست وکلاژن قابل توجهی مشاهده شد و محل نقیصه هنوز توسط تیغه های استخوانی پر نشده بود و جای آن بافت های خونریزی و ترمیم فیبرین وسایر ساختارهای بافتی که هنوز کامل ترمیم نیافته اند مشاهده شد. در نمونه های نقیصه سمت راست که با ترکیب اسکافلد متخلخل آلومینی پوشش داده شده با بیوگلاس پر شده بود، بعد از 2 ماه، التیام استخوان از پریوست و آندوست شروع و هر چه به سمت مرکز نزدیک تر میشد پیشرفته تر میگردید،کانال هاورس در داخل استخوانهای جدید شکل گرفته بود. بعد از گذشت2 ماه، شکل گیری استخوان جدید دیده میشد و استخوان نابالغ به سمت بالغ شدن پیش میرفت و مجاری هاورس در داخل استخوان جدید شکل گرفته و به وضوح به مقدار زیاد قابل رویت بود. نتایج این مطالعه نشان داد که در نمونه های پر شده با ترکیب اسکافلد متخلخل آلومینی پوشش داده شده با بیوگلاس یک زیست مواد سازگار با بدن بوده و دارای خاصیت هدایت استخوانی است و نیز این ترکیب به عنوان زیست موادی که دارای خاصیت استخوانسازی و القای استخوانی می تواند مطرح باشد و همچنین می تواند مقدار شکل گیری استخوان جدید را افزایش داده و سرعت بازسازی ضایعه استخوانی را نیز بالا ببرد.
- Abstract
- Over the past decade, several types of stem cells including Mesenchymal stem cells have been used to promote healing in diabetic foot ulcers and other chronic nonhealing wounds. According to close proximity between lower extremity wounds in horse and chronic foot ulcer in humans, any promising research findings for wound healing can mutually affect both human and horses wounds. Four healthy adult horses were used in this study (350±112). Mesenchymal stem cells were harvested from sterna bone marrow aspirates. Fibrinogen was isolated by cold ethanol precipitation from horse’s peripheral blood. Four full thickness excisional wounds (2×3cm) were created on the lateral and medial sides of the metacarpus and metatarsus of each horse asceptically. After five days, when proper granulation tissue developed, the wounds were divided to four groups in latin square design: A-Control group just were changed bandage, B- Fibrin glue group, C- Mesenchymal stem cell fibrin glue suspension group (one time treatment) and D- Mesenchymal stem cell fibrin glue suspension group (two times treatment). Treatments were done once in fifth day in group C and twice in group D in fifth and twelfth days after wound creation. Bandages were changed three times weekly and photographs were taken twice weekly for macroscopic evaluation. Whole wound excision biopsies were performed at 28th day after wounding for histopathologic evaluations. There were no significant differences in epithelialization, contraction and total wound healing between the groups with respect to geometric data. Just a non significant difference was seen in group C in comparison with group D. In conclusion, it seems that although mesenchymal stem cells enhance wound healing but to increase their therapeutic effects, using tissue engineering techniques and bioengineered scaffolds.