دانشگاه تهران و انقلاب اسلامی

دانشگاه تهران در تمام سالهایی که مردم ایران آشکار و پنهان خود را برای برانداختن نظام پادشاهی و سلطنت مطلقه آماده میکردند، همواره کانون اصلی فعالیت سیاسی بود. سوابق تاریخی دانشگاه تهران چه از نظر پایهگذاری و سازماندهی جنبش دانشجویی کشور و چه از منظر تربیت غالب رهبران گروههای سیاسی کشور، موجب شده بود که این کانون اصلی علم و سیاست در کشور از نخستین سالهای تأسیس، همواره مورد توجه اقشار مختلف جامعه قرار گرفته و الهامبخش آنان در راه مبارزه با استبداد باشد. درست به همین دلیل نیز در سال ۱۳۵۷ که قیام و نهضت مردم علیه سلطنت پهلوی علنی شد، دانشگاه تهران نه تنها به مرکز گردهمایی مردمی مبدل شده بود، بلکه به کانون اجتماع رهبران فکری و سیاسی انقلاب نیز تبدیل شد. در این سال، در حالی که پردیس مرکزی دانشگاه در تمام ساعات روز، کانون گردهمایی وسیع دانشجویان تمام دانشگاههای شهر تهران شده بود، مسجد دانشگاه نیز تبدیل به یکی از مهمترین مراکز اجتماع و کانون تحصن نخبگان مذهبی و سیاسی شد. شماری از همین نخبگان بودند که به فرمان امام، در آستانه پیروزی انقلاب، به عضویت شورای انقلاب درآمدند.
پس از بازگشت امام به ایران، اگر چه مرکز هدایت انقلاب به محل استقرار ایشان در مدرسه علوی منتقل شد، اما نقش انکارناپذیری که دانشگاه پیش از این زمان ایفا کرده بود، سبب شد تا پس از پیروزی انقلاب، دانشگاه تهران از سویی به مرکز اقامه نماز جمعه تبدیل شود و از سوی دیگر کانون فعالیتهای سیاسی مخالف شد.
تغییر در ساختار مدیریت دانشگاه و تبدیل مدیریت متمرکز به مدیریت شورایی با تشکیل «شورای مدیریت دانشگاه»، حاصل این فعالیتها بود. اینگونه مدیریت که زاییده فضای عاطفی پیروزی انقلاب بود، نه حاصل تدبیر و اصول علمی، با عنایت به ناهماهنگیهای چشمگیر فکری و اعتقادی اعضای آن، موجب شد تا نه تنها اداره دانشگاه گرفتار بحران و آشفتگی شود، بلکه دامنه این تشتت به تمامی دانشکدهها نیز سرایت کرده و تمام ارکان و اجزای دانشگاه را از فعالیت علمی باز دارد.
هجوم قوای عراق به خاک ایران به قصد تجزیه کشور، دومین حادثه مهم در آغاز دوره چهارم تاریخ دانشگاه بود. پس از شروع جنگ تحمیلی، در حالی که مردم سراسر کشور امکانات خود را در راه دفاع از کیان ایران زمین و حراست از آب، خاک، ایمان و اعتقادات خویش سامان میدادند و بر آن بودند تا ارتش متجاوز بعثی را از خاک ایران برانند، دانشگاهیان کشور نیز با پیشاهنگی دانشگاه تهران بار دیگر در صف مقدم دفاع قرار گرفتند.
در دوره دفاع مقدس، دانشگاه تهران در کنار اعزام دانشجویان و کارکنان و سایر داوطلبان به میدان نبرد با قوای متجاوز، تمام امکانات پشتیبانی، علمی و صنعتی خود را نیز در خدمت نبرد با قوای عراقی قرار داد و توانست نقش چشمگیری در راه دفاع مقدس ایفا کند. شایان ذکر است که همراهی فعال دانشگاه در طول دوره جنگ تحمیلی را جهاد دانشگاهی سازمان میداد. نهادی که ابتدا در دانشگاه تهران متولد و سپس در سایر دانشگاهها پایهگذاری شد.
پدیده مهم بعدی، در دوره چهارم تاریخ دانشگاه تهران، وقوع انقلاب فرهنگی بود. این رویداد که با تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی هدف روشنی را پی گرفت و تا زمان تدوین و تغییر برنامهها و نظام آموزشی امتداد یافت، موجب شد تا بسیاری از فعالیتهای علمی و آموزشی دانشگاه، جز در برخی از دانشکدهها نظیر دانشکده پزشکی برای مدتی متوقف شود.
پس از تصویب و ابلاغ نامههای ستاد انقلاب فرهنگی به دانشگاهها و تجدید فعالیت آموزشی این مراکز علمی، دانشگاه تهران با عنایت به ضرورت گسترش فعالیتهای آموزشی در کشور، افزون بر تأسیس گرایشها و گروههای آموزشی و حتی دانشکدهها و مراکز تحقیقاتی جدید و افزایش دورههای دکتری با هدف کاهش سیاست دیرینه اعزام دانشجو به خارج، با گسترش معاونت پژوهشی دانشگاه و به ویژه با ایجاد «دفتر ارتباط با صنعت» که در سالهای اخیر به اداره کل پژوهشهای کاربردی تبدیل شده، کوشید تا هم برنامههای آموزشی جدید را با پژوهش پیوند بزند و دانشگاه را از ماهیت آموزشی صرف، به مرکزی آموزشی و پژوهشی مبدل کند، هم در جهت تأمین نیازهای فزاینده تحقیقاتی کشور گامهای بیشتر و فعالتری بردارد.
تجزیه دانشگاه تهران به دو بخش و جدا شدن علوم پزشکی از دانشگاه تهران که به دنبال تجزیه وزارت علوم اتفاق افتاد، یکی از گامهایی بود که برای نخستین بار در تاریخ دانشگاهها به ویژه دانشگاه تهران اتفاق افتاد و به روند گسترش و یکپارچگی دانشگاه آسیب جدی رساند.
برگرفته از: تاریخ دانشگاه تهران / جلد نخست