عنوان پایان‌نامه

بررسی گاهنگاری مقایسه ای به دوره کفتری بر اساس کاوشهای باستان شناختی تل گپ



    دانشجو در تاریخ ۱۶ دی ۱۳۹۲ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "بررسی گاهنگاری مقایسه ای به دوره کفتری بر اساس کاوشهای باستان شناختی تل گپ" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    باستان شناسی
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده ادبیات و علوم انسانی شماره ثبت: 4234;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 71864
    تاریخ دفاع
    ۱۶ دی ۱۳۹۲
    استاد راهنما
    حسن فاضلی نشلی

    دوره¬های بانش و کفتری فارس همزمان با دوره¬های پرتوایلامی و حکومت ایلام است، با توجه به اهمیت ویژه این برهه زمانی تا کنون درک روشنی از این چگونگی گذر از دوره پرتو ایلامی (دوره بانش) به دوره ایلام قدیم (دور? کفتری) در فارس وجود ندارد؛ از دوره کفتری نیز که همزمان با حکومت ایلام قدیم است بجز کاوش¬های تل ملیان اطلاعات چندانی در دست نیست؛ از دلایل این موضوع می¬توان به محدود بودن کاوش¬های باستان¬شناختی، منسجم نبودن کاوش¬های صورت گرفته، انتشار محدود نتایج کاوش، استفاده محدود از علوم وابسته اشاره کرد. برخی از محققین ازجمله سامنر سال¬ها معتقد به وقفه¬ای بین این دو دوره در فارس بوده¬اند. در سال¬های اخیر میلر و سامنر اذهان دارند که جمعیت کمی بین این دو دوره در ملیان ساکن بوده است. در این پژوهش جهت شناسایی این دوره زمانی به بررسی محوطه¬های کاوش شده این دوره پرداخته شده است؛ در این میان محوطه¬های تل نخودی،¬ تل ضحاک و تل پی¬تل با توجه به قدیمی بودن کاوش¬ها و عدم لایه¬نگاری منسجمی نمی-توان این موضوع را بررسی کرد، از سوی دیگر در محوطه¬هایی چون تل نورآباد و تل اسپید وقفه¬ای بین این دو دوره دیده می¬شود که احتمالاً ناشی از جابجایی استقرارگاه¬¬ها بوده، در تل ملیان جمعیت کمی در بین این دو دوره ساکن بوده¬اند. کاوش صورت گرفته در تل گپ کناره، افق جدیدی در بررسی این برهه زمانی آشکار کرده است؛ طبق لایه¬نگاری صورت گرفته، تل گپ استقراری از اواسط هزاره چهارم تا اواخر هزاره سوم بوده است. با توجه به توالی لایه¬های استقراری می¬توان تداوم گذر از دوره بانش به کفتری را بر مبنای یافته¬های سفالی مشاهده نمود. با توجه به شباهت¬های سفالی این بازه زمانی با سفال¬های دوره¬های بانش و کفتری، این نکته را خاطر نشان می¬کند که بر اساس بررسی سطحی محوطه¬ها نمی¬توان پیرامون این گذار بحث و تحلیل¬های باستان¬شناختی نمود. در دوره کفتری قدیم درصد سفال¬های قرمز ساده بیشتر بوده و به تدریج سفال¬های نخودی منقوش افزایش یافته و از میزان سفال قرمز ساده کاسته می¬شود.
    Abstract
    Banesh and Kaftari periods are contemporaneous with Proto-Ilamite and Ilamite Formation. Considering the significance of the era, there is no clear understanding of the nature of transition from Proto-Ilamite (Banesh) to Early Ilamite (Kaftari) in Fars. The reasons that can be stated are limitations in archaeological excavations, lack of intensity in excavations, limited dissemination of the results, limited application of relevant sciences regarding different conditions such as environmental ones, and continuous movement of settlements; and finally there is no identified site bearing regular sequences of prehistoric periods in Fars. Some of the scholars, among them Samner, believe in an interval between two periods, but recently iler and Samner acclaim that few population settled in Malian between these two periods. In present paper the author involves in the sites of the period, however, it cannot be followed in sites such as Tall-e Nokhodi, Tall Zahhak, and tall pitall regarding oldness of excavations and lack of intensification in stratigraphy. On the other hand, there is an interval between two periods in sites such as Tall Nur Abad, and Tall Espid, probably for settlements movements. There is little population in Malian in the interval. It appears there is new horizon in studies of the interval, considering excavations at Tal Gap Kenareh. According to stratigraphy, there can be seen continuation of transition from Banesh to Kaftari, relying pottery data. Regarding similarities in potteries of the interval with Banesh’s and Kaftari’s, it is indicated that survey is not reliable for discussions on the transition.