عنوان پایاننامه
ارزیابی مقایسه ای دیدگاه علامه طباطبایی و قاضی سعید قمی درمعنا شناسی اسماء و صفات الهی بر پایه قرآن و روایات
- رشته تحصیلی
- الهیات و معارف اسلامی - علوم قران و حدیث
- مقطع تحصیلی
- دکتری تخصصی PhD
- محل دفاع
- کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 72131;کتابخانه پردیس قم شماره ثبت: 002591;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 72131;کتابخانه پردیس قم شماره ثبت: 002591
- تاریخ دفاع
- ۲۴ شهریور ۱۳۹۴
- دانشجو
- حسین حجت خواه
- استاد راهنما
- رضا برنجکار
- چکیده
- علامه طباطبایی و قاضی سعید قمی دو نماینده مهم الهیات اثباتی و سلبی هستند و با اشکالهای واردشده به این دو نوع الهیات مواجهاند. الهیات اثباتی هرچند تلاش نموده تا خود را از «تشبیه مطلق» رهایی بخشد، بهنوعی تشبیه نسبی را پذیرفته و درواقع از «مطلق تشبیه» رهایی نیافته است. الهیات سلبی نیز با وجود دوری از تشبیه و تلاش در جهت رهایی از «تعطیل مطلق» و رسیدن به شناختی نسبی از خدا، بهنوعی تعطیل نسبی دچار شده و از «مطلق تعطیل» رهایی نیافته است. علامه طباطبایی در ایستار اول، دیدگاه فلاسفه را در توانایی سلب نواقص از مفاهیم و امکان تصور درست و مطابق با واقع از صفات مطرح میکند؛ اما در ایستار دوم و در بیانی دقیقتر، با اشاره به نقص ذاتی مفاهیم و نیز ناتوانی ذهن انسان در تجرید نقایص از مفاهیم، به سمت موضع قرآن و روایات یعنی «اثبات بلاتشبیه» گام برداشته، توصیف ذات لایتناهی الهی را با این مفاهیم متصوَّر و قابلدرک دارای اشکال میداند، لیکن وی به جهت مبانی وجودشناختی خاص خویش، همچون نظریه صدور و سنخیت، اصل صفات را به خدا نسبت میدهد. در مقابل، قاضی سعید با قول به نظریه خلقت، تباین تام، اصالت ماهیت، اشتراک لفظی، نفی صفات و نفی تشبیه، به عدم امکان شناخت صفات الهی روی آورده و «صفات احاطهای» را دارای اشکال تقیید و تحدید دانسته، به «صفات اقرار» معتقد است. البته وی با طرح معرفت سلبی و معرفت اقراری و مقایسهای و نیز معرفه الله بالله تلاش نموده از تعطیل در الهیات سلبی رهایی یابد و به شناختی بهتر از خدا برسد. لیکن ما برای رسیدن به توحید خالص و ناب، به راهی نیاز داریم تا به معنای واقعی خروج از دو حدّ تشبیه و تعطیل باشد و هیچگونه شبهه «تشبیه» یا «تعطیل» در آن راه نداشته باشد. قرآن و روایات، چنین راهی را ـکه الهیات قلبی و تعبیری نام داردـ پیش روی ما قرار دادهاند. راه مذکور، تکمیلکننده الهیات سلبی، فعلی و کارکردی است که در روایات آمدهاند؛ یعنی علاوه بر خروج کامل از حدّ تشبیه، مشکلِ «نقص شناخت ما نسبت به حقتعالی» را نیز برطرف نموده، کاملترین راه برونرفتِ از حدّ تعطیل را به ما نشان میدهد. در این الهیات، معرفت قلبی پیشین به خدا نقشی اساسی دارد و اسما و صفات نیز نقش تعبیری و تذکری دارند و به یادآوری خدای معروف و شناختهشده میپردازند.
- Abstract
- As the main representatives of the Positive and Negative theology, Allameh Tabatabai and Qazi Saeed Qomi face the challenges that have been raised against these types of theology. Although Positive theology has tried to free itself from “absolute simile”, it has come to accept in a way the relative simile. Indeed, it has not liberated itself from the non-delimited simile. On the other hand, although the Negative theology has distanced itself from simile and has tried to free itself from “absolute negation” and to attain a relative understanding of God, it has come to be afflicted with relative negation and has not liberated itself from the non-delimited negation. Regarding both foregoing theology types, Allameh Tabatabai relies on the ontological principles of the Transcendental Wisdom such as emanation, cognation, fundamental reality of existence, content participation, and the gradation of being. However, regarding the second type, he comes to realize the intrinsic imperfection of the aforementioned concepts as well as the inability of the human mind to expunge the imperfections from the concepts. Therefore, he moves toward the stance of the Quran and the traditions, i.e. the “non-comparative proving”, and considers faulty the act of describing the infinite Divine Essence through these imaginable and perceptible attributes. Nonetheless, due to his special ontological principles, Allameh Tabatabai assigns the essence of these attributes to God. On the contrary, Qazi Saeed relies on the Creation theory, total Heterogeneousness, principality of quiddity, equivocation, as well as the negation of the Attributes to suggest the negation of simile and impossibility of knowing the Divine Attributes. Consequently, he considers the Encompassing Attributes as limited, and believes in the Acknowledging Attributes. Nonetheless, he has tried to liberate himself from the “absolute negation” through negative knowledge as well as acknowledging and comparative knowledge, and to attain a relative understanding of God. Nevertheless, in order to reach the pure Oneness, we need a way that is really out of the simile and negation domains, one which does not suffer from any simile or negation doubt. The Quran and traditions have offered such a way, which is called "Instinctive and Interpretive Theology". This complements the Negative, Active, and Functional theologies that have been mentioned in the traditions. That is, this type of theology is not only out of the simile domain, but also alleviates the problem of “the imperfection of our understanding of the Almighty God” and discloses the way to completely free ourselves from the negations domain. In this type of theology, the aforementioned Instinctive Knowledge of God has a fundamental role, while the Divine Attributes have also an interpretive and recollecting role; they remind us of the known God. keywords the Divine Attributes and Names, Semantics of the Attributes, Positive theology, Negative theology, Active theology, Functional theology, Instinctive and Interpretive theology, Simile, Negation, Denial, Allameh Tabatabai, Q