عنوان پایان‌نامه

بررسی آراء ریچارد سوئین برن ،علامه طبا طبائی و مارک کرنر در باب وقوع معجزه



    دانشجو در تاریخ ۲۹ مهر ۱۳۹۲ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "بررسی آراء ریچارد سوئین برن ،علامه طبا طبائی و مارک کرنر در باب وقوع معجزه" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    فلسفه دین
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی شماره ثبت: 2255ف;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 64382
    تاریخ دفاع
    ۲۹ مهر ۱۳۹۲
    دانشجو
    مرضیه رضائی
    استاد راهنما
    عبدالرسول کشفی

    معجزه همواره یکی از مهمترین مسائلی است که در علوم عقلی و نقلی مطرح بوده و امروزه یکی از مباحث فلسفه دین محسوب می گردد. تاکنون متفکران زیادی در این حوزه به بیان نظرات خویش پرداخته اند؛ اما آرای مطرح شده در باب امکان وقوع معجزه بیشتر جنبه کلامی داشته است. این اثر، با هدف پاسخ به این پرسش که آیا تبیین های ارائه شده برای امکان وقوع معجزه موجه و مفید بوده است یا خیر، به تشریح نظر سویین برن، مارک کرنر و علامه طباطبایی، در این زمینه پرداخته است؛ و در همین راستا با مقایسه آرای ایشان، بیان می نماید که اگرچه دیدگاه آن سه اندیشمند، در خصوص تعریف، مصادیق و دلالت معجزه، با یکدیگر متفاوت است و هر یک ضرورت قوانین طبیعت و نقض آنها را به شیوه ای متفاوت تشریح می کنند، اما نقاط متعدد اشتراک اندیشه ایشان نیز قابل توجه است. علاوه بر این، بیان شده است که معجزه به عنوان نقض قوانین طبیعت، که به نظر سویین برن به معنای وقوع مورد نقضی تکرار ناپذیر است، تبیین قابل قبولی از معجزه نیست. علاوه بر اینکه چنین تصویری از معجزه، تنها بر مبنای پذیرش قوانین کلی شکل گرفته، در این رویکرد معجزه مفهومی خود متناقض، و منطقاً محال است؛ چرا که از سویی، نقض در جایی معنا پیدا می کند که قانونی محکم وجود داشته باشد و از سوی دیگر قاعده و نظمی که نقض شود، نمی تواند واقعاً قانون باشد. از طرفی، دو ملاک سویین برن برای معجزه، یعنی "تکرار ناپذیر بودن نقض" و "عدم جایگزینی قانونی ساده¬تر" قابل اثبات نیست. تبیین معجزه برمبنای تعریف آن به هم رخدادی غیرمعمول حوادث نیز راهگشا نخواهد بود؛ زیرا این تبیین تمامی معجزات را در برنمی گیرد و تنها با پذیرش وجود قوانین آماری موجه است، در حالی که مارک کرنر وجود چنین قوانینی در جهان را رد می کند. راه حل علامه طباطبایی نیز، اگرچه برخی از مشکلات دو رویکرد سویین برن و کرنر را ندارد، در تبیین نحوه دخالت خدا برای ایجاد معجزه، موجه و دقیق نبوده و نمی تواند بهترین تبیین برای امکان وقوع معجزه محسوب گردد. لذا تبیین های مطرح شده کاملا موجه نبوده اند و هنوز اشکالات و ابهامات متعددی در این زمینه به چشم می خورد که مستلزم ارائه راهکارها و تبیین های دقیق تر است.
    Abstract
    Abstract Miracle has always been one of the most important matters in the philosophy and theology although the views in this matter were mostly theological rather than philosophical. This purpose of this research is whether or not the Richard Swinburne, Mark Corner, and Allameh Tabatabaei’s explanations for miracle is true. Comparing the three thinkers’ views, I show that although their views about analysis, tokens and denotation of miracle are different, their similarities are considerable also. In addition, I show that miracle, as violation of natural law, which is according to Swinburne, it is as an occurrence of a non-repeatable counter-instance to a law of nature, is not an Acceptable explanation for miracle; besides, this concept is self-contradictory and logically impossible. On the other hand, Swinburne’s two criteria for miracle, namely, "non-repeatable counter-instance to a law of nature" and "the lack of simpler formula", cannot be proved. Explanation of miracle based on its definition as "extraordinary coincidence of a beneficial nature can't be helpful because on the one hand it is not comprehensive, and on the other it is based on the Statistical laws which Corner refuses. Although the Allameh Tabatabaei’s solutions do not have some of Swinburne and Corner’s difficulties, it is not correct in the explanation of God’s intervention in the world to do miracle. Keywords: Miracle, Definition of miracle, Possibility of miracle, Richard Swinburne, Mark Corner, Allameh Tabatabaei