عنوان پایان‌نامه

واقع گرایی اخلاقی و معنای زندگی



    دانشجو در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۳۹۲ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "واقع گرایی اخلاقی و معنای زندگی" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    فلسفه دین
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی شماره ثبت: 2245ف;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 63466
    تاریخ دفاع
    ۳۰ شهریور ۱۳۹۲

    رساله حاضر نوشتاری است در زمینه واقع گرایی اخلاقی و معنای زندگی؛ و وجهه نظر آن پرسش از ارتباط میان این دو، و به بیان دقیق تر لوازم و نتایج واقع گرایی اخلاقی برای معنای زندگی، است. واقع گرایی و ناواقع گرایی اخلاقی دو گرایش یا نظریه مهم در حوزه فرااخلاق اند (که البته هریکروایت های مختلفی را -ضمن حفظ جوهره مشترک- شامل می شوند). واقع گرایی اخلاقی مؤدی به کشف ارزش ها، و ناواقع گرایی اخلاقی مؤدی به جعل ارزش ها است. از سوی دیگر، «معنای زندگی» همان ارزشی است که ما زندگی خویش را در پیوند با آن، معنادار و واجد ارزش زیستن می یابیم. بنابراین اگر از این منظر به معنای زندگی نظر کنیم، پرسش اساسی این خواهد بود که «آیا معنای زندگی چیزی است که کشف می شود؛ یا باید توسط هر شخص جعل یا خلق شود؟» ایده مرکزی این تحقیق، این است که دوگانه جعل و کشف معنای زندگی را می توان در قالب مناقشه میان واقع گرایی و ناواقع گرایی ارزشی مطرح نمود. اگر (چنان که ناواقع گرایان معتقدند) هیچ ارزش عینی ای وجود نداشته باشد، آنگاه هر شخص باید ارزش های خویش را جعل کند. در این صورت، هیچ مرجع و مابازاءِ واقعی وجود نخواهد داشت تا دیدگاه های ارزشی خود را در ارتباط با آن صادق بدانیم، توجیه نماییم و احیاناً برتری آنها را بر دیدگاه های دیگر نشان دهیم؛ زیرا این دیدگاه ها کاشف از هیچ واقعیتی نیستند تا بتوانند صادق یا کاذب باشند. هریک از ما نظام ارزشی خود را دارد و ممکن است این نظام ها به صورت مجموعه هایی متعارض در برابر ما نمودار شوند؛ اما در این میان، پرسش از اینکه نظام ارزشی درست کدام است، پرسشی نابجا و نامعقول به نظر می رسد. اما اگر (چنان که واقع گرایان معتقدند) ارزش ها از نوعی عینیت برخوردار باشند و تجربه ما از ارزش ها بخشی از تجارب ما از عالم واقع باشد، آنگاه می توان با دسترسی معرفتی به این ارزشهای عینی، باورهای ارزشیِ صادق و موجّهی داشت. فصل سوم این رساله به این موضوع می پردازد که آیا ارزش ها (یا خاصه های ارزشی) در عالم واقع، و به طور مستقل از آنچه ما درباره آنها می اندیشیم، وجود دارند یا نه. - یا، به تعبیر دیگر، آیا ارزش ها عینی هستند یا ذهنی. این موضوع محور نزاع واقع گرایان و ناواقع گرایان اخلاقی است. فصل چهارم نیز به این موضوع اختصاص دارد که آیا احکام و گزاره¬های ناظر به معنای زندگی (که از سنخ احکام ارزشی اند) می-توانند احکامی معرفتی، دارای ارزش صدق و قابل توجیه باشند؛ یا این نوع از احکام و گزاره ها صرفاً اظهار طرز تلقی های غیرمعرفتی (نظیر امیال، عواطف و احساسات) ما نسبت به اموراند و، درنتیجه، اساساً صدق و کذب پذیر نیستند. موضوع اخیر در قالب مناقشه میان شناخت گرایی و ناشناخت گرایی اخلاقی مطرح خواهد شد.
    Abstract
    ندارد