عنوان پایان‌نامه
عقل از نظر ابن سینا و توماس اکوین
- رشته تحصیلی
- فلسفه و حکمت اسلامی
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی شماره ثبت: 2046ف;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 54736
- تاریخ دفاع
- ۱۹ شهریور ۱۳۹۱
- دانشجو
- علی مخبر
- استاد راهنما
- سیدحمید طالب زاده
- چکیده
- چکیده از آن جایی که مهم ترین و عالی ترین عمل انسان تعقّل اوست و قوام زندگی بشری در گروه ادراکات عقلانی اوست، این پژوهش درصدد است که دیدگاه ابن سینا و توماس آکویینی را در باب چیستی عقل، اداراکات عقلانی و محدوده و حوزه ی عقل بررسی کند تا در پرتو آن تفاوت دیدگاه فلسفه ی اسلامی و غربی در باب معنای انسان روشن شود. ابن سینا با قائل شدن به عقل فعّال مفارق به عنوان مخزن و فعلیّت بخش ادراکات عقلی، عقل انسان را در ذیل عقل مفارق و در اتصال با آن می داند و معتقد است که طبیعیات و عالم طبیعت همواره باید در پرتو و ظلّ ماوراء طبیعت و عالم عقول تفسیر شود؛ در حالی که توماس نظریه ی عقل مفارق را نپذیرفت و بدون توجه به محال بودن اصولی همچون اتحاد فاعل و قابل معتقد شد که عقل فعّال مرتبه ای از عقل انسانی بوده و امری ذهنی است. عقل توماسی کم کم ارتباطش را با ماوراء طبیعت از دست می دهد و عقل معطوف به طبیعت می-شود و زمینه ی جدایی عقل و دین (حوزه ی ایمان و حوزه ی عقل) فراهم شده و عقل منحصر به شناخت امور طبیعی و دنیوی می گردد.
- Abstract
- Intellectual understanding is the most important and powerful action of human being and basis of human life is upon on intellectual understanding and concepts, therefore this research investigate the meaning and scope of intellectual concepts and their limitation so that establishing the different view of Islamic and western opinion about the intellect. From viewpoint of Aveccina the agent intellect is the source and acting agent in regard to human intellect and therefore is a separate and supreme substance; however Saint Thomas reject this opinion and by neglecting of obvious principle of philosophy such as the impossibility of unity of potentiating and acting, said that the agent intellect is one of the steps of human soul and located inside in it. Thomas interpretation of agent intellect has lead to the separation of intellectual concepts from metaphysical and realistic meaning and result in the separation of religious and intellectual concepts.
