عنوان پایان‌نامه

تاثیر تلفیق روش محدویت درمانی تعدیل یافته و درمان فشرده دو دستی بر کیفیت عملکرد اندام فوقانی کودکان فلج مغزی همی پلژی



    دانشجو در تاریخ ۱۰ مهر ۱۳۹۵ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "تاثیر تلفیق روش محدویت درمانی تعدیل یافته و درمان فشرده دو دستی بر کیفیت عملکرد اندام فوقانی کودکان فلج مغزی همی پلژی" را دفاع نموده است.


    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی شماره ثبت: 1477;کتابخانه دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی شماره ثبت: 1477
    تاریخ دفاع
    ۱۰ مهر ۱۳۹۵
    دانشجو
    علی علی زاده
    استاد راهنما
    رسول حمایت طلب

    محدودیت درمانی و درمان فشرده ی دو دستی، روش های درمانی نوید بخشی در بهبود کارکرد اندام فوقانی کودکان با فلج مغزی نیمه ی بدن (همی پلژی) می باشند. محدودیت درمانی شامل محدودیت اندام سالم و انجام تمرینات فشرده با اندام مبتلا می باشد و درمان فشرده ی دو دستی، مکملی برای درمان های دیگر اندام فوقانی می باشد و هدف آن بهبود هماهنگی دو دست با استفاده از تمرینات ساختار یافته است که درون فعالیت های کارکردی و بازی های دو دستی گنجانده شده است. از این رو تاثیر تلفیق روش محدودیت درمانی تعدیل یافته و درمان فشرده دو دستی بر کیفیت عملکرد اندام فوقانی کودکان فلج مغزی همی پلژی هدف این تحقیق می باشد. در این تحقیق از 8 کودک فلج مغزی همی پلژی 5 تا 8 سال با میانگین سنی و انحراف استاندارد 3/0±2/7 سال استفاده شد. بعد از مشخص شدن و گزینش نمونه ها، ابتدا با استفاده از آزمون QUEST کیفیت عملکرد اندام فوقانی آنها را سنجیدیم. سپس آنها را با استفاده از روش محدودیت درمانی تعدیل یافته و روش فشرده دو دستی، در 21 روز متوالی تحت تمرین قرار دادیم. روش محدودیت درمانی تعدیل یافته به این شکل بود که دست سالم آزمودنی ها را با استفاده از اسپلینت به مدت 3 ساعت در روز محدود کردیم و به آنها تمرینات منتخب داده شد که باید آنها را با دست مبتلا انجام می دادند. تمرینات با استفاده از روش فشرده دو دستی هر روز 3 ساعت در محیط خانه و زیر نظر والدین انجام می شد. آزمودنی ها تمرینات با استفاده از روش محدودیت درمانی تعدیل یافته را صبح و روش فشرده دو دستی را در عصر همان روز انجام می دادند (22). بعد از انجام مداخله دوباره عملکرد اندام فوقانی آنها را با استفاده ار آزمون ارزیابی کیفیت عملکرد اندام فوقانی QUEST سنجیدیم و بعد از یک دوره بی-تمرینی 2 ماهه، ماندگاری تاثیر این تمرینات را دوباره با همین آزمون سنجیدیم. عملکرد اندام فوقانی آزمودنی ها با استفاده از تلفیق محدودیت درمانی با درمان فشرده ی دو دستی پس از 21 جلسه مداخله در خرده مقیاس های گرفتن و حرکات مجزا تفاوت معناداری داشت (05/0?P). اما در خرده مقیاس های بازکردن حفاظتی و تحمل وزن تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0?P). همچنین پس از یک دوره بی تمرینی 2 ماهه دوباره از آزمودنی ها آزمون QUEST گرفته شد و نتایج نشان داد که در یادداری، خرده مقیاس های گرفتن و حرکات مجزا علاوه بر اینکه تفاوت معنادای با پیش-آزمون و پس آزمون داشت، حتی بهبود چشمگیری نیز نسبت به پس آزمون حاصل شد، ولی در خرده مقیاس های بازکردن حفاظتی و تحمل وزن همچنان تغییری مشاهده نشد. یافته ها حاکی از این است که تلفیق روش محدودیت درمانی تعدیل یافته با روش درمان فشرده ی دو دستی موجب بهبود مهارت های گرفتن و حرکات مجزا می گردد ولی تاثیری روی مهارت های بازکردن حفاظتی و تحمل وزن ندارد.
    Abstract
    Constraint- Induced Movement Therapy (CIMT) and bimanual approach (BIM training) is a promising treatment for improving upper limb function in children with spastic hemiplegia. CIMT involved restraint of the non-involved upper extremity and intensive practice with the involved upper extremity. BIM training is complementary to other treatments of the upper extremity and improves bimanual coordination. Using structured task practice embedded in bimanual play and functional activities. The purpose of this article is the effect of the incorporation of modified constraint-induced therapy (MCIMT) and (BIM) on quality of upper limb function of hemiplegic cerebral palsy. In this study, 8 hemiplegic cerebral palsy children 5 to 8 years with a mean age and standard deviation 7/2±0/3 were used. After identification and selection of samples, using the QUEST test the quality of their upper limbs moderated.Then they (MCIMT) and compression method using both hands, put on 21 consecutive days of practice. Using two-hand exercises at home every day 3 hours and was conducted under the supervision of parents.Subjects exercises with the use of (MCIMT) in the morning and in the evening did bimanual compression method (22). After the intervention of upper extremity function test them using the QUEST moderated and after a training period of two months, lasting impact of these exercises moderated again by the same test. Subjects upper extremity function by using a combination of constraint-induced therapy after 21 sessions bimanual intensive therapy both hands and gestures in a separate subscales were significantly different (P?/05). But in terms of open and bear weight was not significant protection (P?/05).After a training period of two months of QUEST test subjects were again.The results showed that retention, subscales of the separate movements, in addition to the pre-test and post-test Mnaday differences, even significant improvement was achieved compared to the post-test but also we