عنوان پایان‌نامه

مقایس الگوی امواج مغزی افراد افسرده و غیر افسرده حین تجربه هیپنوتیزمی و واقعی هیجان شادی



    دانشجو در تاریخ ۰۲ شهریور ۱۳۹۳ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "مقایس الگوی امواج مغزی افراد افسرده و غیر افسرده حین تجربه هیپنوتیزمی و واقعی هیجان شادی" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    روانشناسی بالینِی
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 64097;کتابخانه پردیس البرز شماره ثبت: 187
    تاریخ دفاع
    ۰۲ شهریور ۱۳۹۳
    استاد راهنما
    رضا رستمی

    طی سالیان متوالی هیپنوتیزم، نظریه‌ی فیزیولوژی هیجان، ذهن و مغز قسمت زیادی از تحقیقات روانشناسی به‌خصوص حوزه علوم اعصاب شناختی را به خود اختصاص داده، اما به دلیل پیچیدگی کارکردی این نواحی پیشرفت کمی در روشن‌سازی عملکرد داشته است. بعلاوه نحوه ادراک هیجان شادی در بیماران افسرده نیز بخش مهمی است که کمتر به آن توجه شده است. هدف نهایی این مطالعه بررسی و مقایسه عملکرد مغز در پردازش اطلاعات هیجان مثبت تجربه شده‌ی واقعی و انتزاعی، در افراد افسرده و غیر افسرده با استفاده از امواج الکتروآنسفالوگرافی بود. در این مطالعه که در سال 1393 در تهران انجام شد، 40 داوطلب از میان دانشجویان دانشکده روانشناسی دانشگاه تهران و مراجعین به کلینیک آتیه با استفاده از روش نمونه‌گیری در دسترس که شامل 20 افسرده متوسط و 20 فرد سالم و مقیاس افسردگی بک انتخاب‌شده و سپس دو گروه از لحاظ هیپنوتیزم پذیری با استفاده از مقیاس تلقین‌پذیری هیپنوتیزمی استنفورد مورد ارزیابی قرار گرفت و افراد با هیپنوتیزم پذیری متوسط و پایین‌تر از نمونه خارج شده و افراد هر گروه به صورت تصادفی به زیرگروه‌های 10 نفره تقسیم شدند. هر یک از گروه‌های 10 نفره هیجان شادی را به صورت یک کلیپ صوتی شاد که توسط محقق ساخته‌شده بود یا به صورت یک تجربه هیپنوتیزمی دریافت کرد و در همین وضعیت امواج مغزی هر دو گروه توسط دستگاه الکترو آنسفالوگرافی 21 کاناله ثبت شد. داده‌های بدست آمده پس از بررسی اولیه و گرفتن نویز و آرتیفکت های احتمالی توسط نرم‌افزار مطلب وspss مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که تجربه و دریافت هیجان به صورت کلی، عملکرد امواج مغزی افراد را نسبت به حالت خنثی تغیر داده بود (P<0/01). همچنین امواج مغزی افراد در پردازش هیجان شادی در حالت واقعی و انتزاعی، در هیچ‌کدام از گروه‌ها و هیچ‌یک از قسمت‌های مغز، تفاوت معناداری را نشان نمی‌داد (P>0/05). فعالیت باند فرکانسی بتا در تمام گروه‌ها نیز حین تجربه هیجانی در لوب گیجگاهی معنادار بود(P<0/05). اصلی‌ترین فرضیه این مطالعه عدم‌تغییر امواج مغزی در پردازش اطلاعات هیجانی به دو صورت عینی و انتزاعی بود که هم‌راستا با سایر مطالعات بود به اثبات رسید. نتایج نشان‌دهنده آن است که تحریک هیجانی به‌وضوح در عملکرد امواج مغزی هر دو گروه افسرده و غیر افسرده تأثیر داشته است. به نظر می‌رسد مغز تفاوتی میان هیجان به صورت یک تصور باتجربه واقعی آن هیجان قائل نیست. کلمات کلیدی: الکترو آنسفالوگرافی، هیپنوتیزم، افسردگی، هیجان شادی
    Abstract
    throw many years lot of studies about hypnosis, Physiological theory of emotion, mind and brain have been done especially in cognitive- neuroscience field, but for o a lot of complexity they didn’t achieve bright and sharp point. On the other hand in that studies Neglected the positive emotion perception in depressed cases. The main goal of this study is comparison of the EEG oscillation of real & hypnotic experience of happiness in the depressed & healthy participants. 20 person selected from all the student of psychology and education of University of Tehran and 20 person selected from client who being went out to the Athie clinic, as a case by sampling. this study that have done in 2014. This sample disport to tow groups hat each group included 20 person. healthy group and depressed group include 2 subgroup that each 2 sub group included 10 samples for hypnosis and 10 sample for experience real. All of the samples tested by shssc, and all of them are high hypnotizable. When samples in all groups experienced happiness we submit the EEG signals by a 21 channel Mitsar. After that all signals analyzed by Matlab for the extract amplitude for channels and eliminate the noises. Then all of this number insert to SPSS software and used ANOVA for analyzed them. The result showed that EEG oscillation after the experience the happiness changed significantly in both real and hypnosis condition( P<0.01). We can’t find any significant different between the EEG oscillation of depressed samples and healthy samples(p> 0.05). the main hypothesis of this study confirmed. We can’t see any deference between hypnosis and real experience of happiness emotion perception. And we can deduced brain Not differentiate between the imagine of a emotion by experienced it really. Keyword: depression,electroansfalograghy, happiness emotion, hypnosis.