عنوان پایان‌نامه

مرگ، فردیت و زمانمندی: مقایسه ساخت گشایانه نام ناپذیر اثر ساموئل بکت، شهرما اثر ثورنتون والدر و بوف کور اثر صادق هدایت



    دانشجو در تاریخ ۰۹ تیر ۱۳۹۳ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "مرگ، فردیت و زمانمندی: مقایسه ساخت گشایانه نام ناپذیر اثر ساموئل بکت، شهرما اثر ثورنتون والدر و بوف کور اثر صادق هدایت" را دفاع نموده است.


    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده زبانها و ادبیات خارجی شماره ثبت: 1739/2;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 63462
    تاریخ دفاع
    ۰۹ تیر ۱۳۹۳

    این پایان نامه به مطالعه ی خط سیر تاریخی ادراک مرگ در فلسفه ی غرب می پردازد و تغییرات گسترده ای را که ژاک دریدا در آن تصور پدید آورد، مورد بررسی قرار می دهد. سپس، مطالعه ی حاضر، با تاکید بر مفهوم مرگ در نام ناپذیر اثر ساموئل بکت، شهر ما اثر ثورنتون وایلدر و بوف کور اثر صادق هدایت، که به ترتیب به سنت های ادبی انگلیسی، امریکایی و فارسی متعلق اند، پنداشت های فضا-زمانی مرتبط با مرگ را به صورت تطبیقی مورد مطالعه قرار می دهد. اینکه مرگ یک دیگری محسوب شده و یا بخشی از سوژه به شمار رود و اینکه در آینده، گذشته و یا حال واقع شود، به پنداشت های متفاوتی راجع به فردیت و زمانمندی می انجامد. پژوهش حاضر مفاهیم فردیت و زمانمندی را با در نظر گرفتن فرضیاتی که نتیجه ی مستقیم ادراک مرگ به شمار می روند، در آثار مورد بحث ساخت گشایی می کند. از آنجا که فرضیات راجع به فردیت و زمانمندی به مرگ مربوط می شوند، برای روشن ساختن وابستگی متقابل مرگ و زندگی در آن آثار از مفهوم مرگ در سنت در مقابل مفهوم مرگ در نظریات دریدا برای ساخت گشایی آن ها استفاده می شود. در پایان، این مطالعه بر آن است که ناممکنی نگرشی محض نسبت به مرگ را در روایاتی که شخصیت و یا راوی اثر با مرگ دست و پنجه نرم می کند، نشان دهد و نیز توضیح می دهد که نه تنها حیاتشان در مقابل مرگ ایمن نیست، بلکه به شدت به مرگی که آن را از خود دور می کنند، وابسته است.
    Abstract
    The current thesis sets itself the task of studying the historical trajectory of the conception of death in the Western thought in order to examine the drastic alterations effected by Derrrida in that understanding. Afterwards, concentrating on death in three works, namely Beckett’s The Unnamable, Thornton Wilder’s Our Town and SadeghHedayat’sThe Blind Owl, from British, American, and Persian traditions respectively, the thesis will aim to define comparatively the spatiotemporal assumptions pertaining to death in those narratives. Whether death is assumed to be an other or is taken to be part of the self and whether it is situated in the future, in the past, or in the present, would lead to a series of different assumptions about selfhood and temporality. In studying the above-mentioned works, regarding those assumptions which are the immediate results of the conception of death, the thesis will attempt to deconstruct the notions of selfhood and temporality through the related signifiers.Bound up as they are with the notion of death, they will be deconstructed using the traditional conceptions of death as opposed to Derridan theories. In the end, the present study will demonstrate the impossibility of a purist view towards life in narratives of death and dying through which a character or a narrator is struggling against death, trying to fence the plenitude of life off the ravages of death. Keywords: The Blind Owl, The Unnamable, Our Town, selfhood, temporality, death, deconstruction.