عنوان پایان‌نامه

بررسی تحلیلی مسئله گناه در رمان صنعت زده ماکس فریش



    دانشجو در تاریخ ۲۸ بهمن ۱۳۹۴ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "بررسی تحلیلی مسئله گناه در رمان صنعت زده ماکس فریش" را دفاع نموده است.


    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده زبانها و ادبیات خارجی شماره ثبت: 2/1918;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 73857;کتابخانه دانشکده زبانها و ادبیات خارجی شماره ثبت: 2/1918;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 73857
    تاریخ دفاع
    ۲۸ بهمن ۱۳۹۴
    استاد راهنما
    محمدحسین حدادی

    پژوهش انجام شده با عنوان مساله گناه در رمان صنعت زده ماکس فریش به بیان یکی از اصلی ترین و کلیدی ترین مسائلی پرداخته که در کلیه اعصار و در ادبیات کلیه ی کشورها مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به ابعاد ادبی و روانشناختی این موضوع در ابتدا به زندگی نامه ی نویسنده و حالات روانشناسی وی پرداخته شده است و اینکه شخصیت نویسنده تا چه حد در شخصیت قهرمان داستان و در کل نگارش تاثیر گذاشته است. مساله گناه در بخش اصلی از دیدگاه های مختلفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. این ابعاد شامل ابعاد مذهبی، روانی، اجتماعی و تاریخی دوره ی نگارش این رمان بوده است و هدف از بررسی تمامی این دیدگاه ها این بوده که توجیه ناپذیر بودن، مقصر بودن و گناه شخصیت اصلی داستان اثبات شود. بدون هیچ چون و چرایی شخصیت اصلی داستان گناهکار شمرده شده و این موضوع در ارتباط او با خانم هایی که وارد زندگی او شده اند و افرادی که با او در ارتباط بوده اند مشخص شده است. بی عاطفگی و بی مهری او نسبت به جنس مخالف اثبات شود. بدون هیچ چون و چرایی شخصیت اصلی داستان گناهکار شمرده شده و این موضوع در ارتباط او با خانم هایی که وارد زندگی او شده اند و افرادی که با او در ارتباط بوده اند مشخص شده است. بی عاطفگی و بی مهری او نسبت به جنس مخالق حتی باعث مرگ یکی از عزیزان او شد. حالات ماشین گونه ی او در این رمان به هیچ عنوان قابل توجیه و بخشش نیست.
    Abstract
    Die geplante Magisterarbeit hat sich mit der Schuldproblematik in Max Frischs Roman Homo Faber befasst. Es wurde bei dieser Arbeit herauskristalisiert, dass der Protagonist „Walter Faber“ trotz der politischen, wirtschaftlichen und gesellschaftlichen Lage um 1950, bei seinen Lebensentscheidungen und im Allgemeinen in seinem Leben gescheitert ist. Obwohl die soziale Lage ein gutes, hoch – qualitatives Leben für die Mitglieder einer Gesellschaft erm?glichen k?nnte, kann die Hauptfigur des Romans weder bei der “ Suche nach dem eigenen Ich“ bzw. bei der Suche nach seiner Identit?t noch bei der Verwirklichung seiner Tr?ume, Erfüllung seiner Erwartungen vom Leben, und bei der Ausführung seiner Aufgaben und Rollen als Mann und Vater Erfolg haben. Die Frage, die das ganze Werk beeinflusst hat, ist: “Wer ist daran Schuld?„ Der Protagonist im Werk „Homo Faber“ oder die gesellschaftlichen Normen, Regeln, und Bedingungen, die kontroverse Rollen von ihm erwarten. Diese Analyse will zeigen, dass der Hauptcharakter des Romans einen gro?en unentschuldbaren Fehler begangen hat und einen gro?en Teil an seinem Scheitern im Leben hat. Walter Faber hat sich bewusst in eine Gesellschaft integriert, die ihn dazu auffordert, auf viele von seinen Wünschen keinen Wert zu legen und seine Emotionen zu unterdrücken und seine eigenen Vorstellungen von einem geglückten Leben au?er Acht zu lassen. Walter Faber neigt immer dazu, die Verantwortung zu verweigern und sich egoistisch zu verhalten. Deshalb kann man nicht den ganzen Teil des Schuldigseins auf die Gesellschaft schieben. Die Konsequenz lautet: In einer Epoche, wo die gesellschaftliche Situation die Lebensbedingungen für die Menschen verkompliziert hat, sollten die Mitglieder einer Gesellschaft ihren freien Willen auf eine angemessene Weise angehen und auf Eindimensionalit?t verzichten.