عنوان پایان‌نامه

مبانی فلسفی حقوق زیست فناوری



    دانشجو در تاریخ ۲۶ بهمن ۱۳۹۰ ، به راهنمایی ، پایان نامه با عنوان "مبانی فلسفی حقوق زیست فناوری" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    حقوق خصوصی
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP2972;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی شماره ثبت: 51893
    تاریخ دفاع
    ۲۶ بهمن ۱۳۹۰
    استاد راهنما
    حسن جعفری تبار

    روش¬شناسی غالب حقوق –یعنی اثبات¬گرایی- به زیست¬فناوری از منظر منافع صاحبان فناوری علاقه نشان می¬دهد و بر این اساس، زیست¬فناوری را در تقسیمات علم حقوق در مقوله¬ی مالکیت فکری قرار می¬دهد. اما شمول قواعد مالکیت فکری بر زیست¬فناوری خالی از دردسرهای نظری – که پیامدهای عملی دارد- نیست. این دردسرها آن¬قدر که به مفهوم(یعنی خود مالکیت فکری) مربوط است به مصداق نیست، بدین معنا که غوامض این مسأله¬ی خاص ضعف¬های کلی نظریه¬ی مالکیت فکری –به طور اخص در شاخه¬ی حق اختراع- را برجسته می¬سازد. روشن است که حساسیت زیست¬فناوری نسبت به دیگر عرصه¬های نوآوری درگیر بودن آن با موضوع حیات است، اما اگر اعطای مالکیت به فناوران -چنان که فحوای نظریه-های رایج مالکیت فکری است- مبتنی بر حقی طبیعی باشد، چرا حساسیت موضوع باید در اجرای این قاعده¬ی عادلانه خللی وارد آورد؟ مسایلی هم¬چون زیست¬فناوری فرصتی به وجود می¬آورند برای احیای مجدد نظریه¬ی حقوق طبیعی، البته به شیوه¬ای مدرن¬تر و متفاوت باآن¬چه در قرائت سنتی ترویج می¬شد: حقوق نظامی ساختگی است و قواعد آن را –بر خلاف قوانین طبیعی- از عالم خارج نمی¬توان استخراج کرد، اما می¬توان و باید با درک نظم طبیعی اشیا الگوی عدالت در روابط حقوقی را از الگوی طبیعت در عالم خارج اقتباس کرد. مهم¬ترین وصف واقعیت خارجی از این منظر پیچیدگی، گونه¬گونی و تدرج آن است. مفاهیم قالبی و دو-مقداری مثل مالکیت و شخصیت، به معنایی که در حقوق موضوعه ترویج می¬شوند ظرف کافی برای انعکاس این تنوع و تدرج را ندارند. در دو فصل این تحقیق کوشش بر این بوده که الگویی پیچیده¬تر و منعطف¬تر از مالکیت (فصل اول) و شخصیت (فصل دوم) ترسیم شود: مالکیت و شخصیتی مدرج که اجازه¬ی جمع منافع زیست¬فناوران و منافع جامعه در حمایت از حیات جانداران را فراهم کند. البته لازمه¬ی دیگر تأسیس چنین نظامی دادن نقش مرکزی به دولت در حیطه¬ی زیست¬فناوری است تا پاداش مناسب زیست¬فناور را در هر مورد تعیین کند.
    Abstract
    What positivism, as predominant paradigm in contemporary law, concentrates on in biotechnology are the interests of technology-owners. That is why biotechnology has been categorized in Intellectual property law. Implication of the rules of this category in biotechnology, however, involves some theoretical complications- and their practical consequences. These complications, in fact, reflect the general contradictions of the intellectual property theory, particularly in patent law division. Biotechnology, for its relative importance caused by the fact that it deals with life, only magnifies these already existing problems. If the theory was a just one in the first place, its application to the biotechnology law would cause no difficulty. Biotechnology has been one of the contemporary issues giving rise to a novel reading of the Natural Law theory: law is a synthetic and conventional system not able to be derived directly from the nature, but the system of justice could, and should, be modeled on the natural order, the most important characteristics of which, in this regard, are intricacy, diversity, and spectrality. Clichéd, binary concepts, such as property and personality, as defined by the positive law lack the capacity needed for reflecting these characteristics of nature. This thesis, addressing respectively the concepts of property and personality in its two chapters, tries to propose a more elaborate and flexible pattern of them : a calibrated scale allowing to reconcile the interests of bioprospectors and those of community in protecting life. Such a system could not be established, however, without granting the central role in this field to the government, in order to assign the just reward for innovators in each case separately