تاریخچه

تعداد بازدید:۱۱۵۶۸۶

افتخارات عظیم و باشکوه تاریخ تمدن و فرهنگ ایران زمین، بیانگر وجود مراکز دانش، معارف، مطالعه و تحقیق در انواع علوم بوده است. مراکز برجسته علمی همچون مدرسه نصیبین و دانشگاه جندی‌شاپور در ایالت خوزستان که در سال پانصد و سی میلادی به فرمان خسرو انوشیروان تاسیس یافت و تا زمان عباسیان دوام داشت، دلیلی به راین مدعاست. همچنین دانشمندان دوره اسلامی همچون: ابن سینا، زکریای رازی، ابوریحان بیرونی و… در ارتقای تفکر و تعالی مدارج سیر و سلوک جامعه بشری در سطح جهان شناخته‌شده هستند. از دوران صفویه انتقال اصول علوم و معارف جدید از اروپا آغاز شد، تا اینکه اولین مدرسه جدید در سال ۱۲۱۲ در ارومیه آغاز به کار کرد.

اندیشه ایجاد مرکزی برای آموزش عالی در ایران و به تعبیر دیگر دانشگاه، نخستین بار با تاسیس دارالفنون در سال ۱۲۳۰ ه. ش. با رشته‌های مهندسی، داروسازی، طب و جراحی، توپخانه، پیاده نظام، سواره‌نظام و معدن شناسی به همت میرزا تقی خان امیرکبیر عملی گردید. دارالفنون گرچه توسعه نیافت اما تجربه مغتنمی پیش روی کسانی که در آرزوی آشنایی ایرانیان با دانش‌های جدید و پیشرفت‌های اروپائیان در صنعت، اقتصاد، سیاست و… بوده‌اند، قرار داد. با عطف به این تجربه در سال ۱۳۰۷ ه. ش دکتر محمود حسابی پیشنهاد راه اندازی مرکزی جامع همه یا اغلب دانش‌ها را با وزیر وقت فرهنگ، دکتر علی اصغر حکمت، در میان نهاد.

در بهمن‌ماه سال ۱۳۱۲ شمسی، جلسه هیات دولت وقت تشکیل و در آن در زمینه آبادی تهران و زیبایی و شکوه ابنیه، عمارات و کاخ‌های زیبای آن سخن به میان آمد. مرحوم فروغی که در آن روز ریاست وزراء را برعهده داشت از یک سو و دیگر وزیران از سوی دیگر زبان به تحسین و تمجید شهر گشودند و برخی از آنان برای جلب رضایت شاه در این مقال، عنان از کف بدادند اما در این میان مرحوم علی اصغر حکمت، کفیل وزارت معارف، بی آنکه پیشرفتهای پایتخت را نادیده انگارد با لحنی محتاطانه چنین گفت: «البته که در آبادی و عظمت پایتخت شکی نیست» ولی تنها نقص آشکار آن اینست که «انیورسته» ندارد و حیف است که در این شهر نوین از این حیث از دیگر بلاد بزرگ عالم، واپس ماند». این سخنان ارزشمند تاثیر خود را برجای نهاد و بی درنگ مقبول همگان افتاد. از این رو آنان با تخصیص بودجه اولیه‌ای به میزان ۲۵۰,۰۰۰ تومان به وزارت معارف اجازه دادند تا زمین مناسبی برای تاسیس دانشگاه بیابد و ساختمان آن‌را در اسرع وقت پدید آورد. علی اصغر حکمت بی درنگ دست به کار شد و جستجو برای مکان یابی مناسب دانشگاه را با کمک و مشاوره آندره گدار، معمار چیره‌دست فرانسوی که در آن روزگار به عنوان مهندس در خدمت وزارت معارف بود آغاز کرد. آنان پس از جستجوی بسیار در میان ابنیه، باغ‌ها و زمین‌های فراوان آن روز اطراف تهران باغ جلالیه را برای احداث دانشگاه برگزیدند. در همین حال برخلاف امروز که یافتن زمین مناسب در شهر تهران برای ایجاد دانشگاهی عظیم تقریباً ناممکن است، در آن روزها زمین‌های فراوانی وجود داشت که صاحبان آنها نه تنها درفروش آنها امساکی نداشتند بلکه برای واگذاری به چنین مؤسساتی که مسلماً سود کلانی هم به دنبال داشت، سر و دست می‌شکستند. از همین رو بود که گروهی از مالکین اراضی بهجت آباد با سوءاستفاده‌هایی نظر وزیر مالیه وقت را جلب کرده بودند که زمین‌های آنها را برای تاسیس دانشگاه خریداری نماید. در حالی که به نظر موسیو گدار عرصه آن زمین‌ها تنگ و موقعیت آنها سیل گیر بود و برای تاسیس دانشگاه به هیچ روی مناسب نبود. با این همه مرحوم داور رجحان در جلسه هیات دولت به‌سختی بر خرید اراضی بهجت آباد پای فشرد و نظر بیشتر اعضاء را جلب کرده و سرانجام دولتیان، بهجت آباد را برگزیدند. در همین حال که علی اصغر حکمت دل‌شکسته و ناامید ناظر ماجرا بود، رضاشاه وارد شد و پس از اطلاع از موضوع با قلدری خاص خود اوضاع را برهم زد و گفت: «باغ جلالیه را برگزینید. بهجت آباد ابداً شایسته نیست عرصه آن کم و اراضی آن سیل گیر است. دولتیان در برابر این سخنان قاطع، زبان در کام کشیدند و احدی دم برنیاورد.

باغ جلالیه در شمال تهران آن روز ما بین قریه امیرآباد و خندق شمالی تهران قرار داشت. این باغ زیبا که پوشیده از درختان کهنسال مثمر و غیر مثمر بود، در حدود ۱۳۰۰. ق در واپسین سال‌های حکومت ناصرالدین‌شاه قاجار به فرمان شاهزاده‌ای به نام جلال الدوله بنا یافته و در آن روز در مالکیت تاجری ترک به نام حاج رحیم آقای اتحادیه تبریزی بود. به هر حال باغ جلالیه از قرار متری ۵ ریال و جمعاً به مبلغ ۱۰۰,۰۰۰ (صد هزار) تومان از این تاجر خریداری شد و موسیو گدار به‌سرعت مامور تعیین حدود، نرده گذاری، طراحی و اجرای عملیات ساختمانی در آن شد. در همین حال پانزدهم بهمن‌ماه ۱۳۱۳. ش لوح یادبود تاسیس دانشگاه با حضور مقامات دولتی در محلی که اکنون پلکان جنوبی دانشکده پزشکی است در دل خاک به امانت گذاشته شد.

طراحی پردیس دانشگاه را نیز همان معمار فرانسوی بر عهده گرفت. وی نخست طرح خیابان‌های اطراف و داخل دانشگاه را ارائه کرد و پس از تایید در پانزدهم بهمن ۱۳۱۳، عملیات اجرایی با کاشت نهال‌های درختان سایه گستر و باشکوه چنار در کنار خیابان‌ها آغاز شد.

تاسیس دانشگاه تهران که با آغاز آشنایی جدی ایرانیان با مغرب زمین مقارن افتاده بود این دانشگاه را به بستر اصلی ارتباط با تمدن مغرب زمین و علوم جدید تبدیل کرد. از آغاز فعالیت‌های آموزشی دانشگاه تهران، تاکنون، همواره افراد شایسته و شخصیت‌های برجسته و چهره‌های صاحب‌نامی در آن به تدریس یا تحصیل پرداخته‌اند که در اینجا با صرف‌نظر از اسامی فعالان کنونی در عرصه‌های سیاست، اجتماع، علم و هنر، فقط به نام چند تن از درگذشتگان اشاره می‌شود.

استاد جلال‌الدین همایی، عبدالعظیم قریب، بدیع‌الزمان فروزانفر، پروفسور محمود حسابی، استاد علی اکبر دهخدا، دکتر محمد معین، مهندس مهدی بازرگان، شهید دکتر مصطفی چمران، دکتر یداله سحابی، شهید دکتر محمد مفتح، استاد شهید مرتضی مطهری، دکتر عبدالحسین زرین کوب، دکتر کریم ساعی، دکتر احمد حامی و....

پردیس دانشگاه تهران که از جنوب به خیابان انقلاب، از شمال به خیابان پور سینا و از شرق و غرب به ترتیب به خیابان‌های قدس و ۱۶ آذر محدوداست در سال ۱۳۱۳ ه. ش در مساحتی به وسعت ۲۱ هکتار تاسیس شد. در این مجموعه ساختمان دانشکده‌های هنرهای زیبا، ادبیات و علوم انسانی، علوم، فنی، حقوق و علوم سیاسی، پزشکی، دندانپزشکی، داروسازی و ساختمان کتابخانه مرکزی - که از مهم‌ترین کتابخانه‌های کشور به شمار می‌آید - و مسجد دانشگاه واقع شده است. سازمان مرکزی دانشگاه، اداره امور دانشجویی، مرکز بهداشت و درمان دانشجویان، دانشکده محیط زیست، جغرافیا، و… نیز در خیابان‌های اطراف دانشگاه قرار دارند. دانشکده‌های علوم اجتماعی، علوم تربیتی، کوی دانشگاه، اقتصاد، الهیات و معارف اسلامی به ترتیب در امیرآباد شمالی و خیابان مطهری واقع شده‌اند. همچنانکه شماری دیگر از دانشکده‌ها و مراکز تحقیقاتی و پژوهشی دانشگاه تهران در بیرون از تهران در شهرهای قم، کرج، پاکدشت، ساری، چوکا و نشتارود واقع شده‌اند. در سال ۱۳۷۰ ه. ش دانشکده‌های: پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی از دانشگاه تهران جداً شدند و دانشگاه علوم پزشکی تهران را تشکیل دادند.

و امروز دانشگاه تهران در میان موسسات و سازمان‌های وابسته به آموزش عالی کشور از هر حیث و از هر نظر از جایگاهی رفیع بهره‌مند است. در واقع اگر متغیرهایی چون سابقه و قدمت، تدریس استادان بنام و بلند مرتبه، تحصیل دانشجویان ممتاز، کثرت دانشجویان، استادان و کارکنان، ارزش مدارک تحصیلی در کشور و خارج از آن، پیوند و تعامل با دستگاه‌های اجرایی و موسسات و شرکت‌های صنعتی، اداری، اجرایی و…، داشتن کتابخانه‌ها و آزمایشگاه‌های غنی و مجهز، تعدد رشته‌ها و دانشکده‌ها و موسسات پیوسته و وابسته، واقع شدن در پایتخت و در مرکز شهر و... را از معیارهای تعیین اعتبار و اهمیت یک دانشگاه برشماریم، بی گمان دانشگاه تهران را باید معتبرترین و مهم‌ترین دانشگاه‌های کشور دانست. بی‌جهت نیست که از این دانشگاه با تعبیر ((دانشگاه مادر))و ((نماد آموزش عالی)) یادشده است.